skin depth


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
عمق پوست ~ عمق زير سطح رسانا که در آن چگالي جريان در اثر عملکرد امواج الکترومغناطيس مربوط به جريان بسامد بالاي جاري در رسانا به يک نپر کمتر از چگالي سطحي کاهش مي يابد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت skin depth معنی skin depth معنی skin depth به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک skin depth در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
skin effect
اثر پوستي ~ افزايش مقاومت موثر رسانا با بسامد به دليل جاري شدن جريان در سطح يا پوست آندر بسامدهاي بالا .

skip distance
فاصله رد شوندگي ~ حداقل فاصله اي که امواج راديويي مي توانند بين دو نقطه روي زمين با استفاده از بازتابش يونوسفري در زمان و بسامد معين ، ارسال شوند .

skip zone; silent zone; zone of silence
منطقه ي رد شوندگي؛ منطقه ساکت ؛ منطقه سکوت ~ محدوده حلقوي شکلي در اطراف فرستنده راديويي که ناحيه دريافت موج زمين را محصور مي کند و داخل آن هيچ سيگنال راديويي دريافت نمي شود . لبه ي بيروني منطقه رد شوندگي در حداقل فاصله براي دريافت سيگنالهاي موج آسماني قرار دارد و لبه داخلي در حداکثر محدوده دريافت س ...

sky wave; ionospheric wave
موج آسماني ؛ موج يونوسفري ~ موج راديويي که به سوي بالا در فضا حرکت مي کند و مي تواند با باز تابش يونوسفري به زمين برگردانده شود يا نشود.

sky-wave correction
تصحيح موج آسماني ~ تصحيح خطاهاي انتشار موج آسماني که به داده هاي موقعيت اندازه گيري شده اعمال مي شود. مقدار تصحيح بر اساس موقعيت فرض شده و ارتفاع فرض شده يونوسفر است.

sky-wave station error
خطاي ايستگاهي موج آسماني ~ خطا در همزان سازي ايستگاه در لورن همزمان شده موج - آسماني که ناشي از اثر تغييرات يونوسفري در زمان ارسال سيگنال همزمان سازي از يک ايستگاه به ايستگاه ديگر است.

slab
ورقه ~ برش نسبتاً ضخيمي از بلور که منبع فواصل خالي به دست آمده در برشهاي عمودي متوالي است.

slant distance; slant range
فاصله شيب ؛ برد شيب ~ فاصله ي بين دو نقطه در ارتفاع نابرابر.

slave operation
عملکرد تابع ~ عملکرد دو يا چند منبع تغذيه پايدار شده يا قطعات ديگر به طوري که کنترل هماهنگ کل تغذيه با کنترل واحد اصلي انجام مي شود.

slave station
ايستگاه تابع ~ ايستگاه ناوبري که بعضي مشخصه هاي گسيل آن تحت کنترل ايستگاه اصلي است. مانند ايستگاه B در لورن .