solid-state device


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
قطعه حالت - جامد ~ قطعه اي بجز رسانا که برخلاف قطعات خلاء يا گازي عملکرد آن بر اساس ويژگيهاي الکتريکي ، مغناطيسي و ويژگيهاي ديگر مواد جامد است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت solid-state device معنی solid-state device معنی solid-state device به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک solid-state device در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
solid-state dosimeter
درسنج حالت- جامد ~ درسنجي که بر اساس تغييرات راديو-فتولومينسان ، ترمولومينانس يا رساناي الکتريکي براي اندازه گيري دز تابش و نرخ تابش عمل مي کند؛ مانند فلوئورود.

solid-state floppy disk card
کارت ديسک لغزان حالت - جامد ~ کارت حافظه کوچک تختي که به جاي ديسک لغزان خوان به کار مي رود. اين کارت داخل برد مادر جازده مي شود و مي توان به آساني آن را از روي دستگاه ضبط ويدئوي شخصي دوربينهاي تصوير ساکن دييتال و دستگاههاي حدود 50 تا 40 ميلي متر و ضخامت ن 0/8 ميلي متر و شامل EEPROM ~ پايدار NAND ~ ...

solid - state laser
ليزر حالت جامد ~ ليزر ساخته شده از ماده جامد بلوري يا آمورف که معمولاً به شکل ميله اي است که با پمپاژ نوري بر انگيخته مي شود . ياقوت آلايش شده با نئوديميم و کارنت آلومينيم - ايتريم آلايش شده با نئوديميم ، رايج ترين مواد بلوري مورد استفاده هستند. ليزرهاي حالت جامد معمولاً پالسي هستند . امکان عملکرد ...

solid - state masser
ميز حالت جامد ~ ميزر ساخته شده ار ماده نيمرسانايي که باريکه خروجي همدوس توليد مي کند . وجود دو موج ورودي ضروري است . يک موج منبع پمپاژ ناميده مي شود . وحالتهاي کذاري انرژي به سطوح بالاتر را در ماده فعال ايجاد ميکند . موج دوم با بسامد کمتر ، سبب حالتهاي گذار به سطوح پايين تر و تقويت پايين رونده را ب ...

slot array
آرايه شياردار ~ آرايه آنتني تشکيل شده از تعداد زيادي آنتن شياردار ، که به طور جداگانه براي ايجاد الگوي تابش مطلوب تغذيه مي شوند .

slot cupling
تزويج شياري ~ تزويج بين کابل هم محور و موجبر يا با دو شيار نازک منطيبق،يکي در ديواره ي موجبر و ديگري درغلاف کابل هم محور .

slot mask; aperture grill
ماسک شياري ؛ صفحه مشبک روزنه ~ ماسک لامپ تصوير رنگي که داراي شيارهاي عمودي قرار گرفته در مقابل صفحه نمايشي است که فسفرهاي رنگي به صورت نوارهاي عمودي روي آن آرايش ياقته اند . در لامپهاي ترينيترون و انواع ديگر لامپ تصوير که داراي تفنگهاي هم رديف هستند،از اين ماسک استفاده مي شود .

slotted rotor plate ; serrated rotor plate ; rotor plate split
صفحه تور چاک دار ؛ صفحه رتور دندانه دار ؛ صفحه رتور شکسته ~ صفحه رتور خازني که داراي شيارهاي شعاعي است تا امکان به هم چسباندن قسمتهاي مختلف صفحه را به سمت داخل يا خارج براي تنظيم کردن مقدار کل ظرفيت قسمت خازن متغير ،فراهم کند .

slotted section ; slotted line ; slotted wave guide
قسمت شياردار ؛ خط شياردار ؛موجبر شياردار ~ قسمتي از موجبر يا خط ارسال حفاظت شده با محافظي که داراي شيارهايي است تا امکان حرکت پروب متحرک را براي آزمايش امواج ايستاده فراهم کند .

slow -acting relay; slow -operate relay
رله کند عمل کننده ؛رله کند کار ~ رله تأخير زماني که مي تواند فاصله اي به اندازه چنئين ثانيه بين برق دار شدن پيچک آن و کشيده شدن آرميچر وجود داشته باشد . اين تأخير را مي توان به طور الکتريکي با قرار دادن حلقه فلزي توپر روي هسته رله به وجود آورد .