sound gate

sound head

هدصدا ~ قسمتي از پرژکتور تصوير متحرک صدادار که شيار صدا مغناطيسي يا تصويري را به سيگنالهاي صداي شنيداري تبديل مي کند .

sound image

تصوير صدا ~ تصوير عکسبرداري شده از صدا، مانند تصوير صدا روي شيار صدا ي فيلم .

sounding

اکتشاف ~ 1. هر گونه نفوذ در محيط طبيعي ، زير آب يا در جو ، براي مشاهده علمي و اندازه گيري . 2. تعيين عمق آب با طناب عمق سنج يا عمق ياب .

sounding balloon

شدت صوت ~ انرژي صوتي ارسال شده در واحد زمان از واحد سطح که بر حسب ارگ بر ثانيه بر سانتي متر مربع يا وات بر سانتي متر بربع بيان مي شود .

sound laser , saser

ليزر صوتي سيسر ~ قطعه اي که صوت را همانند ليزر تقويت کننده نور ، تقويت مي کند . اين قطعه ميله اي شيشه اي به طول 1 اينچ است که تا نزديکي صفر مطلق سرد شده است . تا تداخلهاي ناشي از ارتعاشهاي حرارتي در آن حذف شود . بلورهاي پيزوالکتريک به هنگام جاري شدن جريان الکتريکي در آنها ، از يک طرف ارتعاشهاي صوتي ...

sound level

سطح صدا ~ سطح فشار صدا وزن دار در نقطه اي از ميدان صدا که با روش تعريف شده در جامعه استانداردهاي آمريکا تعيين مي شود . قرائت سنجه بر حسب دسيبل متناظر با مقدار مجموع فشار صدا روي محدوده ي بسامد شنوايي در وزن بسامدي و زمان اندازه گيري معين است .

sound - level meter

سطح صدا سنج ~ ابزاري که سطوح نويز و صدا را به شيوه ي معيني اندازه مي گيرد . اين سنجه مي تواند بر حسب دسيبل يا واحدحجم صدا درجه بندي شده باشد . سطحح صدا سنج شامل ميکروفون ، تقويت کننده ، سنجه خروجي و شبکه وزن دهي بسامد است . واحد خجم صدا سنج نمونه اي از آن است .

sound power

توان صدا ~ کل انرژِ صوتي تابيده از منبع بر واحد زمان که معمولاً بر حسب ارگ بر ثانيه يا وات بيان مي شود .

sound - powered telephone

تلفن صدا - توان ~ تلفني که فقط با جريان توليد شده با صداي گوينده و بدون منبع تغذيه خارجي کار مي کند . امواج صدا سبب مي شوند که ديافراگم پيچگي را بين قطبهاي آهنرباي کوچک دائمي اما قوي ، به جلو و عقب حرکت دهد و ولتاژ AF لازم در پيچک توليد شود .

sound power level

سطح توان صدا ~ مقداري بر حسب دسي بل معادل 10 برابر لگاريتم مبناي 10 نسبت توان صداي تابيده شده به توان مرجع .