spurious count


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
شمارش کاذب ~ شمارش به دست آمده از شمارنده تابش غير از شمارش پس زمينه و شمارشي که به طور مستقيم از تابش يونيده ساز ناشي مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت spurious count معنی spurious count معنی spurious count به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک spurious count در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
spurious modulation
مدوله سازي کاذب ~ مدوله سازي ناخواسته اي که در نواسن ساز ايجاد مي شود ، مانند مدوله سازي بسامد ناشي از ارتعاش مکانيکي .

spurious pulse
پالس کاذب ~ پالسي در شمارنده تابش به غير از پالسي که به طور مطلوب توليد شده يا به طور مستقيم از تابع يونيده ساز ناشي شده است.

spurious radiation; spurious emission
تابش کاذب ؛ گسيل کاذب ~ هر گونه گيلي از فرستنده راديويي در بسامدهايي خارج از باند بسامدي آن .

spurious response
پاسخ کاذب ~ هر گونه پاسخي از گيرنده راديويي به بسامدي متفاوت با بسامدي که گيرنده روي آن تنظيم شده است.

spurious response ratio
نسبت پاسخ کاذب ~ نسبت شدت ميدان در بسامدي که پاسخ کاذبي را ايجاد مي کند به شدت مسدان در بسامد مطلوب . هر ميدان به نوبت تحت شرايط خاصي به گيرنده اعمال مي شود تا خروجيهاي برابر ايجاد کند. نسبت تصوير و نسبت پاسخ IF شکل خاصي از نسبت پاسخ کاذب هستند.

spurious signal
سيگنال کاذب ~ سيگنال ناخواسته توليد شده در خود دستگاه ، مانند تابش کاذب يا سيگنالهاي سايه ناخواسته توليد شده در لامپ دوربين تلويزيوني.

sputtering; cathode sputtering
پراکندن ؛ پراکندن کاتدي ~ شيوه اي براي نشاندن لايه فلزي نازک روي شيشه ، پلاستيک ، فلز يا سطوح ديگر درخلأ . جسمي که بايد پوشيده شود ، در محفظه خلأ بزرگي قرار مي گيرد که کاتد آن از فلزي ساخته شده است که بايد نشانده شود. محفظه تحت شرايطي عمل مي کند که امکان بمباران کاتد با يونهاي مثبت فراهم شود . در ن ...

square-law detection
آشکارسازي توان - دومي ~ عمل آشکارسازي که در آن ورودي سينوسي خروجي متناسبي با مربع ورودي ايجاد مي کند.

square-loop ferrite
فريت حلقه مربعي ~ فريتي که حلقه پس ماند تقريباً مستطيلي دارد.

squareness ratio
نسبت مربعي بودن ~ نسبت چگالي شار در نيروي مغناطيس کنندگي صفر به چگالي شار بيشينه براي ماده در شرايط مغناطيس شدگي متناوب متقارن . در تعريف ديگر اين نسبت مي تواند بر اساس نيروي مغناطيس کنندگي نصف بين صفر و مقدار محدود کننده منفي آن تعريف شود.