starter


اصطلاح
برق و الکترونیک
7 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
راه انداز ~ 1. الکترود کمکي در لامپ گازي که هدايت را آغاز مي کند . 2. قطعه اي که با يک نوع ~ از لامپهاي فلوئورسان براي پيش گرمايش کاتد و سپس اعمال ولتاژ راه انداز به آن براي آغاز هدايت به کار مي رود . 3. کنترل کننده اي که موتور را راه اندازي مي کند و آن را به سرعت عادي مي رساند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت starter معنی starter معنی starter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک starter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
starting anode
اند آغازگر ~ آندي که قوس آغازين را در يکسو ساز قوس جيوه اي به وجود مي آورد .

starting current , preoscillation current
جريان آغاز ، جريان پيش نوسان ~ مقدار جريان الکتروني در داخل نوسان ساز که نوسانهاي خود نگهدار در آن ، تحت شرايط بار گذاري معين آغاز مي شود .

starting rheostat
رلوستاي راه اندازي ~ رئوستايي که جريان موتور را در طول راه اندازي و شتاب گرفتن کنترل مي کند .

starting voltage
ولتاژ راه اندازي ~ حداقل ولتاژي که بايد به لامپ شمارنده ~ تابش براي به دست آوردن شمارش با مدار خاصل اعمال شود .

star tracker
ردياب ستاره ~ ابزار تلسکوپي روي موشک يا وسيله پرنده ي ديگري که روي جسم فضايي مثل ستاره يا سياره فقل مي شود و موشک يا وسيله پرنده را در طول پرواز هدايت مي کند ~ . ردياب ستاره مي تواند نوري يا راديومتري باشد .

state - variable filter
فيلتر حالت - متغير ~ فيلتر ميانگذر تشکيل شده از تقويت کننده جمع کننده اي که دو انتگرال گير به دنبال آن قرار دارد و از تقويت کننده هاي عملياتي ساخته شده اند .

static
استاتيک ~ 1. هيس ، تق تق يا صداي تيز ناگهاني ديگري که تمايل به تداخل يا دريافت ف سطح راختي يا اذت برودن از سيگنالها يا صدا هاي مطلوب را دادر . هنگامي که اين صدا در گيرنده ي راديويي معمولي شنيده مي شود . ممکن است به دليل طوفانهاي الکتريکي طبيعي يا عملکرد نادرست دستگاهي در مجاورت گيرنده باشد . صداهاي ...

static characteristic
مشخصه استاتيکي ~ رابطه بين زوج متغيري مانند ولتاژ الکترود و جريان الکترود ، وقتي که همه ولتازهاي کار ديگر در مدار مجتمع ترانزيستور يا قطعه تقويت کننده ديگر ثابت نگه داشته شوند .

static charge
بار استاتيکي ~ بار الکتريکي جمع شده در جسم .

static convergence
همگرايي استاتيکي ~ همگرايي سه باريکه الکتروني در روزنه اي در مرکز ماسک سايه لامپ تصوير تلويزيون رنگي . آن را همگحرايي استاتيک مي نامند ، زيرا باريکه ها بايد هنگامي که هيچ نيروي پويشي وجود ندارد در اين نقطه با يکديگر تلاقي کنند .