static electricity


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
الکتريسيته ساکن ~ انتقال بارهاي ساکن از يک جسم به جسم ديگر با اتصال واقعي يا پل جرقه اي در شکاف هوايي بين دو جسم .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت static electricity معنی static electricity معنی static electricity به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک static electricity در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
static eliminator
حذف کننده استاتيک ~ قطعه اي که اثر تداخل ~ استاتيک ~ اتمسفري را در گيرنده راديويي کاهش مي دهد .

static focus
کانوني شدن ~ استاتيک ~ مبدل بسامدي که هيچ قطعه متحرکي ندارد ، مانند تناوب ساز استاتيک حالت - جامد .

static machine
ماشين استاتيک ~ ماشيني که بارهاي الکتريکي را ، معمولاً با القاي الکتريکي ، توليد مي کند تا ولتاژهاي بالايي براي انجام کارهاي تحقيقاتي بسازد . مولد ون دو گراف نمونه اي از آن است .

static pressure, pydrostatic pressure
فشار استاتيکي ، فشار هيدروستاتيک ~ فشاري که در نقطه اي از محيط بدون حضور امواج صوتي وجود داردواحد مورد استفاده رايج آن در آکوستيک ميکرو بار است .

static rad - only memory
حافظه فرار نيمرسان که بر اساس دريچه هاي ترانزيستوري با سرعت هاي دستيابي بالا عمل مي کند. اما بازده ي آن در استفاده از سيليسيم کمتر از RAM ~ هاي ديناميک است . ~ SRAM ~ ها بر خلاف DRAM ~ ها ، نيازي به بازنويسي اطلاعات ندارند ، ولي با قطع برق ، داده هاي آنها از بين مي رود .

static subroutine
زير روال استاتيک ~ زير روال کامپيوتري که شامل هيچ پارامتري بجز نشانيهاي عملوندها نيست .

static switching
سوييچينگ استاتيک ~ سوييچينگ مدارهاي با ترانزيستور ها ، يکسو سازهاي کنترل شده سليسيمي يا قطعات ديگري که داراي قسمتهاي متحرک نيستند .

static test
ازمايش استاتيک ~ اندازه گيري انجام شده تحت شرايطي که نه محرکها و نه شرايط محيطي ، هيچ کدام داراي تغييرات نيستند .

station
ايستگاه ~ 1. خط سر هم کردن يا مکان ماشين موناژي که در آن شاسي يا برد سيم بندي براي قرار دادن يک يا چند قطعه متوقف مي شود . 2. مکاني که تجهيزات راديويي ، تلويزيوني ، رادار و دستگاههاي الکترونيکي ديگر نصب مي شوند . 3. ايستگاه پخش .

stationary contact
اتصال ساکن ~ اتصالي که محکم به قاب سوييچ يا رله بسته شده است و در طول عملکرد حرکت نمي کند .