system analysis


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تحليل سيستم ~ تحليل فعاليت ، شيوه عمل ، روش يا تجارت براي تعيين آن که چه اجزايي بايد به کار گرفته شوند و چگونه عمليات ضروري به بهترين شکل به کار گرفته شوند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت system analysis معنی system analysis معنی system analysis به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک system analysis در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
table
جدول ~ جمع آوري داده ها ، به شکليي که هر مورد به طور منحصر به فرد با برچسب يا موقعيت نسبي آن در مکاني در کامپيوتر شناسايي مي شود .

table tookup
جستجوي جدول ~ به دست آوردن مقدار تابع ، متناظر با آرگوماني که در جدولي از مقادير تابع ذخيره شده در کامپيوتر آمده است يا از آن به دست مي آيد .

tacan ( TSVyivsl air navigation )
تاکان ~ سيستم ناوبري هوايي که در ان تک فرستنده UHF به هنگام دريافت درخواست از فرستنده ي داخل هواپيما سيگنالهايي را ارسال مي کند . که تجهيزات را براي ارائه اطلاعات جهت و فاصله از مکان فرستنده تحريک مي کند. هر ايستگاه تاکان سيگنال رمز مورسي براي شناسايي موقعيت در فواصل زماني منظم ارساف مي کند . آن را ...

tachometer
دورسنج ، تاکومتر ~ ابزاري که سرعت زاويه اي را بر حسب دور بر دقيقه اندازه مي گيرد . دروسنج الکتريکي ، ولتاز خروجي متناسب با سرعت تحويل مي دهد .

tactical missile
موشک رزمي ~ موشک هدايت شونده ساخته شده براي عمليات تاکتيکي بر عليه نيروهاي دشمن يا در صورت تجاوز آنها .

tactical radar
رادار رزمي ~ دستگاه رادار ساخته شده براي عمليات تاکتيکي بر عليه نيروهاي دشمن يا در صورت تجاوز آنها .

tactile feel
حس ضربه ~ تغيير ناگهاني در فشار يا ضربه اي که به هنگام فشردن کليد به اندازه کافي روي صفحه کليد با سر انگشت حس مي شود .

tag
برچسب ~ بر چسب نسبت داده شده به بخشي از داده ها در جريان داده هاي کامپيوتري که مشخص مي کند اطلاعات در کجاي برنامه به کار مي روند .

tail
دنباله رو ، لبه پسين ~ 1. پالس کوچکي که به دنبال پالس اصلي فرستنده رادار است و در همان افزايش مييابد 2. لبه پايين رونده پالس .

tailing
کشيدگي ~ طولاني شدن بيش از حد کاهش سيگنال .