television standards for NTSC


اصطلاح
برق و الکترونیک
29 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
استانداردهاي تلويزيوني NTSC ~ استاندارد NTSC براي ارسال تلويزيوني امکان استفاده از کانالي با پهناي باند 4MHz را فراهم مي کند. حامل تصوير 1/25MHz بالاتر ازمرز پايين کانال است . بسامد مرکزي صدا 4/5MHz بالاتر از حامل تصوير است . اين ارسال قطبي شده افقي است . تصوير مرکب مدوله شده دامنه و سيگنال صوتي مدوله شده بسامد است . 525 خط در هر قاب به طور يک در ميان بين هم قرار مي گيرند و ترتيب پويش به صورت افقي از چپ به راست و عمودي از بالا به پايين است . بسامد پويش افقي 15/75KHz براي تک رنگ يا 2 بر روي 455 برابر بسامد زير حامل براي رنگي ( حدود 15/734Hz ) است . بسامد پويش عمودي 60Hz براي تک رنگ يا 2 بر روي 525 برابر بسامد پويش افقي براي رنگي ( 59/94Hz) است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت television standards for NTSC معنی television standards for NTSC معنی television standards for NTSC به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک television standards for NTSC در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
television transmitter
فرستنده تلويزيوني ~ فرستنده صوتي و تصويري همراه با يکديگر براي ارسال سيگنال تلويزيوني کامل .

telluric current; earth current
جريان خاکي ؛ جريان زمين ~ جريان الکتريکي طبيعي که در زمين جاري است . جهت شدت اين جريان با ميدان مغناطيسي زمين ، فعاليتهاي خورشيدي و کهکشاني و پديده هاي کيهاني ديگر تغيير مي کند.

tellurium
تلوريم ~ عنصري با عدد اتمي 52 و وزن اتمي 127/6 .

telnet
تل نت ~ برنامه تقليد از ترمينال که به مشترک اجازه دسترسي به کامپيوترهاي ديگر را در فعاليتهاي اينترنتي مي دهد.

TE m,n mode
مد TE m,n ~ مد انتشار موج الکتريکي عرضي در موجبر .آن را مد H m,n نيز مي نامند.

TE m,n,p mode
مد TE m,n,p ~ مد انتشار موج در کاواکي که از يک استوانه تو خالي فلزي با دو انتهاي بسته تشکيل شده است . الگوي ميدان عرضي آن شبيه مد TE m,n در موجبر استوانه اي متناظر است . حرف p تعداد تغييرات ميدان نيم تناوب در طول محور است . اين مد در کاواکهاي مستطيلي بسته نيز وجود دارد.

temprature characteristic
مشخصه دما ~ عملکرد قطعه به هنگام تغيير دما در محدوده ي معين .

temprature coefficient
ضريب دمايي ~ مقدار تغيير در هر مشخصه عملکردي قطعه در نتيجه تغيير دما که بر حسب جزء در ميليون ( تغيير ) به ازاي هر درجه ي سلسيوس ( ppm/درجهC) بيان مي شود.

temperature coefficient of capacitance
ضريب دمايي ظرفيت خازني ~ مقدار تغيير ايجاد شده در ظرفيت هز خازن يا قطعه الکترونيکي در نتيجه تغييرات دما که معمولاً بر حسب جزأ در ميليون به ازاي هر درجه سلسيوس ( ppm/درجهC) اندازه گيري مي شود.

temperatre coefficient of frequency
ضريب دمايي بسامد ~ نرخ تغييرات بسامد با دما.