TO package


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
بسته TO ~ نوعي پوشش براي ترانزيستورهاي قدرت ، مدارهاي مجتمع وقطعات نيمرساناي ديگر ، پايه ها به صورت دايره اي منظم مي شوند و از سطح موازي با محور قطعه بيرون مي آيند . اين پوشش قوطي استوانه اي فلزي است که در آندازه هاي استاندارد ساخته مي شود . پايه ها از طريق شيشه يا نارساناي ديگحريس در کف آن از پوشش بيرون مي آيند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت TO package معنی TO package معنی TO package به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک TO package در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
top cap
سر پوش در پوش فلزي قرار گرفته در بالاي لامپ الکتروني و متصل به يکي از الکترودها ، که معمولاً شبکه کنترل است . استفاده از آن امروزه منسوخ شده است .

top - loaded monopole antenna
آنتن تک قطبي بار شده از بالا ~ آنتن عمودي که در بالا پهن تر مي شود تا توزيع جريان را اصلاح کند و الگوي تابش مطلوب تري را در صفحه عمودي ايجاد کند . پيچکي نيز مي تواند بين قسمت بزرگ شده آنتن و بقيه ساختار وجود داشته باشد.

topology
همبندي ، توپولوژي ~ الگوي اتصالهاي متقابل براي قطعات الکترونيکي که مي تواند. نمايشي از کلاس کلي مدارهايي مانند منابع تغذيه يا تقويت کننده ها باشد .

topside fathometer
عمق سنج سمت بالا ~ عمق سنج نصب شده روي عرشه ي زير دريايي براي ارسال امواج صداي رو به بالا که فاصله تا سطح آب يا تا کف و سريخ سطحي را اندازه مي گيرد .

topside sounder
صداد هنده ي سمت بالا ~ صدادهنده اي که پالسهاي رادوييي کوتاهي از ماهواره رو به پايين و در جهت يونسفر ارسال مي کند و به پژواک هاي آن همزمان با جاروي بسامدي يا تغيير به بسامدهاي ثابت مختلف کوش مي کند. اين نمايونوگرام ناميده مي شود . اين دستگاه مي تواند غلظت يون وچگالي الکترون را در ~ يونسفر اندازه گير ...

toroid
چنبره ~ پيچک يا ترانسفورماتور پيچيده شده روي هسته دونات شکل . هسته هايي چنبره اي بيشترين ميدان مغناطيسي را در داخل خود با کمترين نشستي شار به خازج ، توليد مي کنند .

toroidal phase shifter
انتقال دهنده ي فاز چنبره اي ~ انتقال دهنده فاز معکوس نشدني با چنبره ي فرو مغناطيسي قرار گرفته در داخل بخش موجبر ، چنبره به تقويت کننده راه اندازي متصل سات که مي تواند پالسهاي جريان مثبت يا منفي را تغذيه کند. که ميدان مغناطيسي را براي هدايت ماده داخل چنبره به اشباع ، در حالت مثبت يا منفي ، تامين مي ...

torque
گشتاور ~ اثر دوراني روي جسم که به صورت حاصلضرب نيروي موجود در فاصله شعاعي محور دوران تا خط اعمال نيرو اندازه گيري مي شود . فاصله عمودي بازوي اهرم نيز ناميده مي شود .

torque - coil magnetometer
مغناطيس سنج پيچک - گشتاوري ~ مغناطيس سنجي که عملکرد آن بر اساس جريان معلوم در پيچک است که مي تواند در ميدان در حال اندازه گيري بگردد .

torque gradient
گراديان گشتاور ~ مقدار گشتاور ايجاد شده با همگام ساز بر درجه اختلاف زاويه اي بين روتروهاي فرستنده و گيرنده .