transmission line


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
خط انتقال ~ موجبر،کابل هم محور، کابل تار توري، زوج سيم به هم تابيده يا سيستم ديگري از رساناها که انرژي سيگنال را به طور مؤثر از مکاني به مکان ديگر منتقل مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transmission line معنی transmission line معنی transmission line به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transmission line در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transmission- line coupler
تزويجگر خط انتقال ~ تزويجگري که امکان عبور انرژي الکتريکي را در هر دو جهت بين خطوط انتقال متعادل و نامتعادل فراهم مي کند.

transmission- line trap
تله ي خط انتقال ~ تله ي تداخل که مي توان آن را روي گيرنده هاي تلويزيوني نصب کرد تاتداخل هاي FM ~ و انئاع ديگر را که از آنتن تلويزيون در محدوده ي 40 تا 170 مگاهرتز دريافت مي شوند به حداقل برساند. اين تله از ابل رساناي دوتايي به طول 11 cm ~ تشکيل مي شود که يک طرف ان اتصال کوتاه شده است و طرف ديگر آن ...

transmission loss
تلفات انتقال ~ 1. نسبت توان ~ در يک نقطه از سيستم انتقال به توان در نقطه اي دورتر در امتداد خط انتاقل ، که معمولاً بر حسب دسي بل بيان ميشود . 2. توان حقيقي که در انتقال سيگنال از يک نقطه به نقطه ديگر در محيط يا خط انتقال از بين مي رود .

transmission measuring set
دستگاه ~ اندازه گيري انتقال ~ ابزار اندازه گيري تشکيل شده از منبع سيگنال و يرنده اي با امپدانس هاي معلوم که براي اندازه گيري تلفات جا يگذاري يا بهره شبکه يا مسير انتقال متصل بين اين امپدانسها به کار مي رود .

transmission plane
صفحه انتقال ~ صفحه ارتعاش نور قطبي شده که از منظور نيکل يا قطبي کننده ديگحري خواهد گذشت

transmission primariss
رنگهاي اصلي ارسال ~ مجموعه سه رنگ اصلي که متناظر با محتويات سه سيگنال رنگ مستقل در سيگنال تصوير تلويزيون رنگي . سه رنگ اصلي گيرنده در لامپ تصوير يک مجموعه را تشکيل مي دهد . سيگنالهاي اصلي روشنايي و دو سيگنال رنگ نمايي اصلي ، به نام Y ,I, Q ~ مجموعه ي ممکن ديگري از سيگنالهاي اصلي ارسال را به وجود مي ...

transmission secondary - emision multiplication
چند برابري تابش ثانويه ارسال ~ چند برابر شدن الکترونها که در آن الکترونهاي بر خورد کننده به يک طرف دينودسبب گسيل تعداد بيشتري الکترون از طرف ديگر آن دينود مي شوند . واين فرايند با عبور جريان الکتروني از مجموعه اي از دينودها افرايش مي يابد .

transmission security
ايمني ارسال ~ ايمني ~ مخابراتي مورد انتظار از ارسال ~ پيامها از طريق سيم يا به صورت راديويي .

transmission speed
سرعت ارسال ~ تعداد عناصر اطلاعاتي فرستاده شده در واحد زمان که مي تواند بر حسب بيت ، نويسه ، گروه اغت يا رکورد بر دقيقه بيان شود .

transmission time
زمان ارسال ~ فاصله زماني مطلق از ارسال تا دريافت سيگنال .