two's complement


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مکمل دو ~ عدد دودويي ساخته شده از تغيير همه ي 1 ها و 0 هاي عدد دودويي اوليه به يکديگر و جمع کردن عدد حاصل با 1 . حاصل جمع عدد دودويي اوليه و مکمل دو آن تواني از 2 است . بنابراين مکمل دو 10110 برابر است با 01010=1+01001 و جمع 10110 با 01001 و 1 برابر است با 1+9+22 يا 32 (معادل عدد دودويي 100000 )،که توان پنجم دو است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت two's complement معنی two's complement معنی two's complement به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک two's complement در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
two-sourse frequency keying
کليد زني بسامد دو منبعي ~ روش کليد زني که در آن موج مدوله کننده ،بسامد خروجي را بين دو مقدار از پيش تعيين شده ،که متناظر با بسامدهاي منابع مستقل هستند ،تغيير وضعيت مي دهد .

two-tone keying
کليد زني دو تون ~ روش کليد زني که در آن موج مدوله کننده ،موج حامل را با يک بسامد براي شرايط نشانه گذاري و با بسامد متفاوتي براي شرايط فاصله گذاري مدوله مي کند.

ultraviolet radiation; black light
تابش فرابنفش ؛ نور سياه ~ باندي از طيف الکترومغناطيس بين نور بنفش مرئي ( در حدود 380nm، ميکرومتر 0/38 يا 3800A ~ )و ناحيه ي پرتاب X ( در حدود 10nm ، ميکرومتر 0/01 يا 100A ) .

umbilical connector
متصل کننده گرد ~ متصل کننده سريع -جداشدني که به کابل گرد مستقيمي ختم مي شود و در داخل پريز اتصال گرد قرار مي گيرد.

umbilical cord
سيم ~ کابلي که سيگنالهاي آزمون و تغذيه را تا لحظه پرتاب به موشک مي رساند و ممکن است آخرين داده هاي هدف را در دقيقه آخر به موشک برساند . اين سيم براي جدا شدن آسان و سريع طراحي شده است . متصل کننده ها با مکانيزم رها سازي به هنگام کشيده شدن باز مي شوند.

umbra
سايه ~ ناحيه سايه کامل پشت جسمي که در تابش باريکه قرار دارد . خط مستقيمي که از هر نقطه در اين ناحيه به هر نقطه از منبع کشيده شود از جسم مي گذرد .

unbrella antenna
آنتن چتري ~ آنتني با سيمهاي تابش کننده که با زاويه در بعضي جهتها يا در تمام جهتها از يک پايه يا سيمي بين دو پايه در مرکز رو به پايين آويزان مي شوند و شبيه به ميله هاي چتر باز شده هستد . آنتن چتري آنتن بسامد پايين است.

unbalanced line
خط نامتعادل ~ خط انتقالي که روي دو رساناي آن ولتاژهايي منتقل مي شوند که نسبت به زمين برابر نيستند مانند خط هم محور .

unbalanced output
خروجي نامتعادل ~ خروجي که يکي از دو ترمينال ورودي آن هم پتانسيل با زمين است .

unblanking pulse
پالس نامحو ~ پالس اعمال شده به شبکه يا کاتد لامپ پرتو کاتدي براي روشن کردن باريکه در مدت زمان خاصي که معمولاً زمان يک جارو است.