bogie


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
مترسک ~ علامت دشمن يا هواپيماي ناشناس روي صفحه ي رادار

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت bogie معنی bogie معنی bogie به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک bogie در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
bolometer
تابش سنج و بولومتر ~ وسيله اي که انرژي زير قرمز يا ريز موج را اندازه مي گيرد . داراي يک عنصر مقاومتي است که در صورت گرم شدن يا انرژي تابيده مقاومت آن تغيير مي کند .

bolometer bridge
پل تابش سنج ~ نوعي مدار پل براي سنجش توان آر - اف که داراي يک تابش سنج در يکي از شاخه هايش است .

Boltz- manns constant
ثابت بولتمان ~ ثابت فيزيکي برابر با 1/380662+ضرب در 10 بتوان 23 يا erg/k 1/380662 ضرب در 10 به توان 16

boltzmanns equation
معادله بولتمان ~ معادله بقاي ذره که بر اساس تشريج بر خوردهاي منفرد نوشته مي شود .

Boltzmann's factor
ضريب بولتمان ~ عددي وابسته به دما . اختلاف انرژي که در سيستم اتمي نسبت تعداد ذرات يا انرژي ديگر مشخص مي کند.

bombard
بمباران کردن ذره اي ~ هدايت جرياني از فوتونهاي پر انرژي به طرف هدف.

bombardment
بمباران ذره اي ~ 1. فرايند هدايت الکترونهاي پر انرژي به طرف جسم که منجر به گيس ثانويه الکترونها، گرمايش ،فلوئورساني ،واپاشي،يا توليد پرتوهاي ايکس شود. 2. فرايند هدايت الکترونها يا ساير ذرات پر سرعت به طرف اتمها يا ذرات کوچکتر.

bombardment-induced conductivity
رسانندگي تحت بمباران ذره اي ~ افزايش تعداد باربرها در نيمرسانا يا عايق بر اثر بمباران با ذرات يوننده.

bond
اتصال ~ پيوند کم-مقاومت بين دو قسمت رسانا در قطعات نيمرسانا از انواع مختلف اتصال نظير گويچه اي ،مهراه اي ،و وجهي ،کوکي،گرما تراکمي،فراصوتي،گوه اي،وسيمي استفاده مي شود.

bonding
اتصال زني ~ 1. فرايند اتصال سيمها از بالشتکهاي اتصال تراشه ي (يا مهره ي ) نيمرسانا با قاب سرسيمها يا پايه هاي بدنه نظير آنچه در اتصال زني سيمي(wirebonding) انجام مي شود. 2. فرايند اتصال مواد فلزي يا غير فلزي از طريق لحيم کاري يا چسباندن نظير اتصال يا محکم کردن تراشه ي نيمرسانا به قاب سرسيمها يا بدن ...