variable coupling


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تزويچ متغير ~ تزويج القايي که مي تواند با حرکت دادن يک پيچک نسبت به پيچک ديگر تغيير کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت variable coupling معنی variable coupling معنی variable coupling به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک variable coupling در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
variable-cycle operation
عمليات با چرخه متغير ~ عمليات کامپيوتري که در آن چرخه هاي عملکرد مي توانند طولهاي متفاوتي داشته باشد ، آنچه که در کامپيوتر ناهمزمان وجود دارد .

variable - density sound track
شيار صدا با چگالي متغير ~ شيار صداييبا پهناي ثابت که در آن انتقال نور متوسط طول محور طولي ، متناسب با بعضي مشتخصه هاي سيگنال اعمال شده تغيير مي کند .

variable - depth sonar
سونار عمق متغير ~ سيستم سونار ~ ضد دريايي نصب شونده در کشتي که آرايه تراردان منتشر کننده و دريافت کننده آن در داخل محفظه ي اژدر شکل نصب مي شود که در زير آب و به دنبال کشتي يدک کشديه مي شود . اين دستاه با کابل آزادي از قرقره بزري در عرشه کشتي ضد زير دريايي کشيده مي شود که ~ با چرخاندن قرقره به جاي خ ...

variable - erase recording
ضبط با پاک شدن متغير ~ ضبط کردن روي نوار مغناطيسي با پاک کردن انتخابي سيگنال از پيش ضبط شده .

variable - focal - fength lens
عدسي ~ با طول کانوني متغير ~ سيستم عدسي در دوربين تلويزيوني که طول کانوني آن را مي توان به طور پيوسته ، به هنگام استفاده و همزمان ، حفظ کانوني بودن دقيق با ديافراگم ثابت تغيير داد تا تاثير حرکت تدريجي دوربين را به سوي سوژه تداعي کند . عدسيهاي زوم کننده نمونه هيي از اين سيستم هستند .

variable - frequency oscillator
نوسان ساز بسامد - متغير ~ نوسان سازي که بسامد ان مي تواند در محدوده ي معيني تغيير کند .

variable - gain multiplier
ضرب کننده بهره - متغير ~ ضرب کننده اي که در آن يک متغير از تقويت کننده اي مي گذرد که بهره آن با متغير ديگر ~ کنترل مي شود . خروجي چنين تقويت کننده اي متناسب با حاصلضرب لازم است .

variable inductance
اندکتانس متغير ~ پيچکي که مقدار اندوکتانس آن را مي توان تغيير داد .

variable - inductance pickup
پيکاپ اندوکتانس - متغير ~ پيکاپ گرامافوني که اساس عملکرد آن بر اندوکتانس متغير است .

variable - inductancc transducer
تراگردان اندوکتانس - متغير ~ تراگرداني که ولتاژ خروجي آن تابعي از تغييرات عنصري با اندوکتانس متغير است .