virtual reality


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
واقعيت مجازي ~ شکلي از شبيه سازي کامپيوتري سه بعدي زمان - حقيقي که امکان واکنش نشان دادن را با تمام حواس ( بينايي ، شنوايي ، لامسه ، بويايي ، و چشايي ) به بيننده مي دهد. تجهيزات آن شامل صفحه نمايش قرار گيرنده روي سر ، دستکشهاي حسي ، بردهاي صداي سه بعدي و ابزارهاي پسخورد لمس شونده است . اين ابزار با نمايش هنري گرافيکي که در کامپيوتر نمايش داده مي شود ، همراه مي شوند . بينندگان حسي همانند حضور در صحنه ايجاد شده پيدا مي کنندو مي توانند پشت اجسام را نيز ببينند و پرسپکتيو سه بعدي را همزمان با حرکت در اطراف صحنه مشاهده کننده . کاربردهاي اين سيستم در طراحي محصولات الکترومکانيکي ، شبيه سازي هاي نظامي ، تشخيصهاي پزشکي و آموزش کنفرانسهاي راه دور چند رسانه اي طراحي معماري ~ سرگرمي ها است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت virtual reality معنی virtual reality معنی virtual reality به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک virtual reality در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
viscous-damped arm
بازي مهار شده ي ويسکوزي ~ بازي پيکاپ گرامافون که به طور مکانيکي با مايع داراي ويسکوزيته بالا مهار شده است ، به طوري که بازو به هنگام پايين آمدن به نرمي روي صفحه قرار مي گيرد.

visibility factor
عامل رويت پذيري ~ نسبت حداقل توان ورودي سيگنال قابل اشکار سازي با ابزار ايده آلي که به خروجي گيرنده متصل است به حداقل توان سيگنال قابل آشکارسازي با عملگر انساني از طريق صفحه نمايش متصل به همان گيرنده .

visual angle
زاويه ديد ~ گام بين عناصر تصوير ( پيکسلها ) تقسيم بر فاصله ديد و تبديل آن به قوس بر حسب دقيقه .

visual-aural range
محدوده بينايي - شنوايي ~ محدوده راديويي VHF که مسيري را براي نمايش به خلبان روي نشانگر چپ و راست با مرکز صفر و مسير ديگري را ، در زاويه عمود نسبت به اولي ، به شکل سيگنالهاي شنوايي A-N محدوده راديويي ايجاد مي کند. هر يک از نشانگر ها را مي توان براي برطرف کردن نقاط مبهم ديگري به کار برد.

visnal carrier frequency
بسامد حامل ديداري ~ بسامد حامل تلويزيوني که با اطلاعات تصوير مدوله مي شود.

visual flight rules
قواعد پرواز ديداري ~ تنظيمهايي که پرواز هواپيما را هنگامي که ديد تا ارتفاع معيني خوب است کنترل مي کند.

visual radio range
محدوده راديويي ديداري ~ هر نوع امکانات تعيين محدوده اي که مرز آن با ابزارهاي ديداري و بدون استفاده از دريافت راديويي تعيين مي شود.

visual signal
سيگنال ديداري ~ بخش تصويري سيگنال تلويزيوني .

visual transmitter; picture transmitter
فرستنده ديداري ؛ فرستنده تصوير ~ تجهيزات راديويي که بخش تصويري برنامه تلويزيوني را ارسال مي کنند . فرستنده هاي ديداري و شنيداري همراه با يکديگر فرستنده تلويزيوني ناميده مي شوند.

visual transmitter power
توان فرستنده ديداري ~ حداکثر خروجي توان به هنگام ارسال سيگنال تلويزيوني استاندارد.