VHFhoming adapter


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
اداپتور هدايت وي اج اف ~ آداپتور هدايت که در محدوده وي اچ اف ~ کار مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت VHFhoming adapter معنی VHFhoming adapter معنی VHFhoming adapter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک VHFhoming adapter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
VHF/UHF direction finder
جهت ياب وي اچ اف / يو اچ اف ~ جهت ياب راديويي زميني قابل استفاده به تنهايي با همراه با رادار مراقب فرودگاه .

via
ميان راه ~ 1. مسير رسناي قرار گرفته مابين لايه هاي فلزي شده در مدار مجتمع براي بر قراري اتصال عمودي بين دو يا چند لايه فلز مجزرا شده بالا يه هاي عايق ~ .2 . در بردهاي مدار چند لايه ، سوراخ عمودي ايجاد شده که مسير رسانايي را بين دو يا چند لايه رسانا ايجاد مي کند . 3. ~ در مدارهاي مجتمع ريز موج ( mmi ...

vibrating- reed magnetometer
مغناطيس سنج زبانه - مرتعش ~ ابزاري که ميدانهاي مغناطيسي را ثبت اثر آنها روي ارتعاشهاي زبانه هاي تحريک شده با ميدان مغناطيسي متناوب اندازه مي گيرد .

vibrating - reed rectifier
يکسوساز زبانه - مرتعش ~ قطعه الکترومغناطيسي که موج متناوب را با معکوس کردن اتصالها بين خط توان وبار ،با هر بار عوض شدن جهت در جريان متناوب ،يکسو مي کند. اتصالهاي معکوس شونده روي زبانه مرتعشي از ماده مغناطيسي قرار دارند که پيچک حامل جريان متناوب ري آن عمل مي کند، به طوري که زبانه به طور همزمان با جر ...

vibration; oscillation
ارتعاش ؛ نوسان ~ تغيير متناوب در موقعيت جسم ، مانند آونگ يا ديافراگم بلندگويي که از جريان سينوسي انرژي مي گيرد .

vibration meter; vibrometer
ارتعاش سنج ~ ابزاري ک جابه جايي ، سرعت و شتاب مربوط به ارتعاشهاي مکانيکي را اندازه مي گيرد . نوعي از آن از پيکاپ ارتعاشي پيزوالکتريکي تشکيل مي شود که پاسخ يکنواختي از 2 تا 1000 هرتز دارد و به تقويت داراي نشانگر اندازه گير در خروجي متصل است .

vibration pickup
پيکاپ ارتعاش ~ پيکاپي که به جاي امواج صوتي به ارتعاش هاي مکانيکي پاسخ مي دهند . در نوعي از آن خم شدن يا تاب خوردن بلور نمک راشل ولتاژي ايجاد مي کند که مطابق با ارتعاش در حال تحليل تغيير مي کند .

vibrato
ويبراتو ~ پيرايه موسيقيايي که اساس آن بر تغييرات متناوب بسامد است که اغلب با تغييراتي در دامنه و شکل موج همراه است .

viedo lation for . « I see »
تصوير [ به لاتين « مي بينم » ] ~ 1. واژه اي براي اشاره به سيگنالهاي تصوير يا بخشهايي از سيستم تلويزيون که حامل اين سيگنالها به شکل مدوله شده يا غير مدوله شده هستند . 2. واژه اي براي اشاره به خروجي مدوله نشده گيرنده رادار که به نشانگر رادار اعمال مي شود .

video amplifier
تقويت کننده تصويري ~ تقويت کننده باند پهني که قادر به تقويت بسامدهاي تصويري در رادار و تلويزيون است .