تصوير [ به لاتين « مي بينم » ] ~ 1. واژه اي براي اشاره به سيگنالهاي تصوير يا بخشهايي از سيستم تلويزيون که حامل اين سيگنالها به شکل مدوله شده يا غير مدوله شده هستند . 2. واژه اي براي اشاره به خروجي مدوله نشده گيرنده رادار که به نشانگر رادار اعمال مي شود .
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نتلغت نامه شغل نتمشاوره شغلی و تحصیلی شغل نتviedo lation for . « I see »معنی viedo lation for . « I see »معنی viedo lation for . « I see » به فارسیلغت نامه برق و الکترونیکواژگان تخصصی برق و الکترونیکاصطلاحات تخصصی برق و الکترونیکمخفف های تخصصی برق و الکترونیکviedo lation for . « I see » در برق و الکترونیک