voltage regulation


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
رگوله سازي ولتاژ ~ نسبت اختلاف بين ولتاژ خروجي در بي بار و بار کامل قطعه به ولتاژ خروجي در بار کامل ، که بر حسب درصد بيان مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت voltage regulation معنی voltage regulation معنی voltage regulation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک voltage regulation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
voltage regulator
رگوله کننده ولتاژ ~ مداري شامل يک حسگر که قادر به آشکار کردن مقدار بار و نگهداشتن ولتاژ خروجي در محدوده تغييرات کوچک ، علي رغم وجود تغييرات در بار ولتاژ ورودي ، است . اين مداربندي امروزه به صورت مدارهاي مجتمع ارزان قيمتي در دسترس است که مي توانند سطوح ولتاژ خروجي 37DC تا 30 V را با 2%+_ تغييرات ثاب ...

voltage-regulator diode
ديود رگوله کننده ولتاژ ~ ديودي که ولتاژ مستقيم ثابت را علي رغم تغييرات در ولتاژ خط يا بار ، ثابت نگه مي دارد. ديود زنر مي تواند اين رگوله سازي راانجام دهد. اما همه ديودهاي رگوله کننده ولتاژ بر اساس اثر زمر عمل نمي کنند.

voltage-regulator tube
لامپ رگوله کننده ولتاژ ~ لامپ تخليه فروزاني که افت ولتاژ آن در محدوده جريان کار ، تقريباً ثابت است . اين لامپ ولتاژ مستقيم در مدار را ، علي رغم وجود تغييرات در ولتاژ خط يا بار ، ثابت نگه مي دارد . آن را لامپ VR نيز مي نامند.

voltage relay
رله ولتاژ ~ رله اي که در مقادير ولتاژ از پيش تعيين شده اي عمل مي کند.

voltage-sensitive resistor
مقاومت حساس به ولتاژ ~ مقاومتي ک مقدار آن به طور مشخصي با ولتاژ اعمال شده به آن ، حداقل در بخشي از محدوده ولتاژ آن تغيير مي کند. اين مقاومت مي تواند از يک يا چند بلور معدني يا دو يا چند ديسک اکسيد فلزي تشکيل شده باشد ، اما داراي ويژگي هاي يکسوسازي نيست.

voltage stabilizer
پايدارساز ولتاز ~ ديود زنر يا قطعه ديگري که تغييرات ولتاژ DC را حذف مي کند و مي تواند جانشين خازن دردو سر کاتد يا مقاومت باياس بيس شود.

voltage-stabilizing tube
لامپ پايدارساز ولتاژ ~ لامپ پرشده با گاز که معمولاً با تخليه فروزان در آن بخش از مشخصه عمل مي کند که ولتاژ در عمل مستقل از جريان است.

voltage standard
استاندارد ولتاژ ~ منبع ولتاژي که مقدار آن با دقت بالايي معلوم است مانند پيل استاندارد.

voltage standing-wave ratio
نسبت موج ايستاده ولتاژ ~ نسبت دامنه ميدان الکتريکي يا ولتاژ در حداقل ولتاژ به مقدار آن در مقدار حداکثر مجاز مجاور در سيستم موج ايستاده ، مانند موجبر، کابل هم محور يا خط انتقال ديگر .

voltage standing-wave ratio meter
نسبت موج ايستاده ولتاژ سنج ~ ابزار عمل کننده الکتريکي که نسبت موج ايستاده ولتاژ را نشان مي دهد و نسبتهاي ولتاژ را درجه بندي مي کند.