broadcast transmitter


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
فرستنده ي پخش ~ فرستنده اي براي کانالهاي پخش تجاري اي ام، اف ام يا تلويزيون .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت broadcast transmitter معنی broadcast transmitter معنی broadcast transmitter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک broadcast transmitter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
broadside
متعامد ~ عمود بر يک محور يا صفحه.

broadside array
آرايه ي متعامد ~ نوعي آرايه ي آنتن که جهت بيشترين تابش آن عمود بر خط يا صفحه ي آرايه است. فاصله ي عناصر آرايه نوعاُ کمتر از طول موج است . چنانچه آرايه افقي باشد، محورهاي دو قطبي عمود بوده و تابش به صورت عمودي قطبيده مي شود. اگر خط آرايه عمودي و محورهاي دو قطبي افقي باشند ، تابش به صورت افقي قطبيده ...

broad tuning
تنظيم پهن ~ ضعف انتخاب ~ ايستگاهي در گيرنده ي راديو که سبب مي شود براي يک تنظيم معين دو يا چند ايستگاه دريافت شوند.

bromine
برم ~ مايع غير فلزي با عدد اتمي 35 و وزن اتمي 79/9 .

brownout
تعديل ولتاژ ~ معمولاَُ به کاهش ولتاژي گفته مي شود که از سوي شرکت برق براي پاسخ به تقاضاي بيش از اندازه روي سيستم توليد و توزيع برق اعمال مي شود.

brush
جاروبک ~ فلز رسانا يا قطعه ي کربني که اتصال الکتريکي لغزان با آرميچر متحرک برقرار مي کند.

brush encoder
رمزگذار جاروبکي

brush
جاروبک ~ فلز رسانا يا قطعه ي کربني که اتصال الکتريکي لغزان با آرميچر متحرک برقرار مي کند.

brush encoder
رمز گذاري جاروبکي ~ يک رمز گذار با تعدادي جاروبک که اتصال الکتريکي با بخشهاي رسانا واقع در روي سطح متحرک خطي يا چرخنده برقرار کرده است و اطلاعات موقعيتي را به داده هاي رمزي تبديل مي کند.

brushless DC motor
موتور دي سي بي جاروبک ~ نوعي موتور با آهنرباي دائم براي بارهاي سبک که در آن عمل جابه جايي قطبها ( کموتاسيون) نوعاُ توسط کليدهاي تريانزيستور و تحت کنترل سنسور اثر هال انجام مي پذيرد.