cadmium cell


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پيل کادميمي ~ نوعي پيل استاندارد که به عنوان مرجع ولتاژبه کار مي رود . در دماي 20 درجه سانتي گراد و لتاژ آن 1/0186 ولت است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت cadmium cell معنی cadmium cell معنی cadmium cell به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک cadmium cell در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
cadmium-selenide photoconductive cell
پيل نور رساناي سلنيد - کاميم ~ نوعي پيل نور رسانا که در آن از سلنيد کادميم به عنوان ماده ي نيمه رسانا استفاده شده است . زمان پاسخ سريع و حساسيت بالايي در براب ر طول موجهاي بلند نور ، نظير نور لامپهاي التهابي يا برخي منابع نور زير قرمز دارد .

cadmium sulfide
سولفيد کادميم ~ ماده اي نيمه رسانا با باند ممنوع 2.4eV و بيشترين دماي کاري 870 درجه ي سانتي گراد .

cadmium-sulfide photoconductive cell
پيل نور رساناي سولفيد - کادميم ~ نوعي پيل نور رسانا با استفاده از پولک کوچکي از سولفيد کادميم که نسبت مقاومت تاريکي به روشنايي آن بسيار بالا است . برخي از مدل هاي آن مستقيماً به عنوان کليد کنترل شونده نوري و با تغذيه مستقيم از برق 220v-AC به کار مي روند .

cadmium-telluride detector
آشکار ساز تلوريد - کادميم ~ نوعي پيل نور رسانا با توانايي کار پيوسته تا دماهاي حدود 400درجه ي سانتي گراد که در آشکار سازهاي زير قرمز ، تابشهاي هسته اي ، پرتوهاي گاما و نيز در پيلهاي خورشيدي استفاده مي شود .

cage
در فقس کردن ~ قفل کردن ژيروسکوپ يک وسيله کنترل شونده که با بدنه در وضعيت ثابت قرار گيرد .

cage antenna
آنتن قفسي ~ گونه اي از آنتنهاي دو قطبي ( dipole ) که عناصر متعدد و فعال آن به صورت افقي و با قالب دايره اي به عناصر دو قطبي متصل مي شوند . اتصال موازي عناصر فعال به کمک حلقه هاي دايره اي يک ساختار استوانه اي قفس مانند پدي مي آورد . تغذيه آنتن از مرکز آن و به کمک خط انتقال دو سيمه يا کابل هم محور ان ...

calcium
کلسيم ~ سي اي ~ عنصر فلزي نرم و به زنگ سفيد ، نقره اي که به عنوان پوشش کاتد در برخي لامپهاي نوري استفاده مي شود عدد اتمي ان 20 و وزن اتمي آن 40/08 است .

calculotor
ماشين حساب ~ وسيله اي براي انجام عمليات حسابي روي داده هاي عددي که از طريق صفحه کليد به آن داده مي شود . مدلهاي الکترونيکي جيبي از باتري يا پيل خورشيدي تغذيه مي شوند . نمونه هاي بزرگتر و روميزي با برق ( اي سي ) کار مي کنند و برخي از آنها عمل چاپ روي نوار کاغذي را نيز انجام مي دهند .

calibrate
مدرج کردن ، کاليبره کردن ~ 1. تعيين مقدار درست در هر مقياس از سنجه ها يا وسايل ديگر از طريق اندازه گيري و يا مقايسه با مقدار استاندارد . 2. تنظيم مقدار وسيله کنترل کننده متناظر با مقادير خاص ولتاژ ، جريان ، بسامد يا مشخصه هاي ديگر .

calibration curve
منحني درجه بندي ، منحني کالبراسيون ~ نموداري از ~ داده ها که براي هر مقدار قرائت شده از سنجه يا وسيله کنترلي ، مقدار درست را نشان مي دهد .