active component , active device


اصطلاح
برق و الکترونیک
32 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
عنصر فعال ، وسيله ي فعال عنصري با توانايي کنترل ولتاژيا جريان براي توليد بهره يا کليدزني در مدار . نمونه هاي آن عبارت اند از : ديودها ، لامپهاي الکتروني ، ترانزيستورها ، و مدارهاي مجتمع .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت active component , active device معنی active component , active device معنی active component , active device به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک active component , active device در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
active display
نمايشگر فعال ~ نمايشگري با توانايي پاسخ سريع به موضوع مورد نمايش ( گرافيک يا نويسه هاي الفبا - عددي ) که معمولاً تحت کنترل الکترونيکي است . به عنوان نمونه مي توان از لامپهاي پرتو کاتدي ( سي آر تي ) ، بلور مايع ماتريسي فعال ، و تابلوهاي پلاسما با نور افشاني الکتريکي نام برد که براي نمايش گرافيک و نو ...

active electronic countermeasures
جنگ الکترونيکي فعال ~ کارهايي که براي خنثي سازي يا از بين بردن جستجو يا رادار کنترل آتش دشمن انجام مي شود . به کمک فرستنده هاي راديو يي پهن باند و پرقدرت مي توان سيگنالهاي راداري را مختل کرد يا با پرتاب موشک هاي جستجو گر سيگنال راديويي ، فرستنده ها و آنتهاي دشمن را شناسايي و نابود کرد .

active homing
هدايت فعال ~ فرايند يافتن محل و برخورد با هدق يا شي ء به منظور آسيب رساندن يا تخريب آن ، به کمک رادار ، سونار ، يا لادار (لدار)فعال که داخل موشک يا اسلحه ي ديگري نصب شده است . در هدايت غير فعال گسيل انرژي توسط يک گيرنده مناسب کشف و سپس هدايت اسلحه ي حساس انجام مي گيرد .

active infrared detection system
آشکار سازي زير قرمز فعال محل يابي و ردگيري هدف يا شي ء با فر ستنده ي زير قرمز فعال ( اي آر ) ( مثلاً ، ليزر ( اي آر ) گسيل شده از گيرنده ، اين روش در شرايطي که ( اي آر ) گسيل شده از سوي هدف براي آشکار سازي و يافتن موقعيت آن کافي نباشد ، به کار مي رود . بخش فعال فاصله و جهت تعيين مي کند و بخش غير فع ...

active jamming
اخلال فعال تداخل عمدي در کر ارسال و دريافت بسامدهاي راديويي يا راداري از طريق ارسال نويز راديوييپهن - باند که مانع از ارسال و ردريافت سيگنالهاي هوشمند يا رديابي و هدايت موشکها ، هواپيماها ، کشتيهاي خودي به وسيله ي دشمن مي شود . معمولاً فر ستنده ي اخلالگر در روي کشتي يا هواپيما در فضاي خودي نصب مي ش ...

active length
طول فعال ~ مسافت پيموده شده توسط الکترون در يک ترانز يستور از اميتر يا سورس تاکلکتور يا درين .

active line
خط فعال ~ خطي افقي در تلويزيون که اطلاعات تصوير را در بر ~ دارد بر خلاف خطوط برگشتي که در طي برگشت افقي و عمودي خالي هستند .

active logic
ماده ي فعال ~ مدار منطقي که شامل اجزاي فعال براي انجام کارهايي نظير بازسازي سطوح منطقي ، شکل دهي پالس ، وارونسازي پالس ، و بهره توان است .

active material
ماده ي فعال ~ 1. مادهي فلوئو رساني که در صفحه ي نمايش لامپاي پرتوکاتدي استفاده مي شود مانند تنگستات کلسيم ، فسفات روي ، وسيليکات روي . 2.اکسيد سرب يا ساير مواد ذخيره کننده ي انرژي که در ساخت صفحه هاي باتري به کار مي روند .

active - matrix display
نمايشگر ماتريس - فعال ~ نمايشگر تصويري از جنس بلور - مايع که براي رايانه هاي کتابي ساخته شده است و مي تواند متن و تصوير رنگي را نمايش دهد . اين نمايشگر به منظور جانشيني با نمايشگر لامپ - پرتو - کاتدي ساخته شده و جانشين گران قيمت تر صفحه ي ماتريس - غير فعال است . روشنايي و سايه - روشن آن بيشتر ار صف ...