communication channel


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
کانال مخابراتي ~ کانال راديويي يا سيم که اطلاعات را بين دو يا چند نقطه جابجا مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت communication channel معنی communication channel معنی communication channel به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک communication channel در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
communication protocol
قرار داد مخابراتي ، پروتکل مخابراتي ~ قواعد حاکم بر تبادل اطلاعات روي خط ارتباطي متصل بين وسايل مختلف .

communication reciver
گيرند ه مخابراتي ~ گيرنده اي که صدا يا پيامهاي رمز ارسال شده توسط سيستم مخابراتي راديويي را دريافت مي کند .

communication satellite
ماهواره ي مخابراتي ~ ماهواره اي مدار - گرد که سيگنالهاي راديويي ، تلويزيوني و امثال آن را بين ايستگاههاي زميني در فواصل هزاران کيلومتري از هم رله مي کند . ماهواره در مدار زمين - ساکن و در فاصله 35/880 کيلومتري از سطح زمين قرار مي گيرد . بنابر اين ارسال امواج راديويي با سرعت نور از ايستگاه زميني به ...

communications satellite corp
شرکت مخابرات ماهواره اي ( کامست ) ~ شرکتي که بر اساس قانون مخابرات ماهواره اي مصوب 1962 ~ ، به منظور ارائه ي خدمات مخابرات ماهواره اي تاسيس شد .

communications security
ايمني مخابرات ( کامسک ) ~ حفاظت اطلاعات ارسال شده از طريق تبديل آنها به شکل غير قابل فهم براي شنونده ي غيز مجاز و سپس تبديل آنها به شکل اصلي در ايستگاه مورد نظر .

communication security device
وسيله ي ايمني مخابرات ~ نوعي مدار مجتمع نيمه رسانا که براي رمز گذاري سيگنالهاي مخابراتي به کار مي رود . از اين وسيله در ابتدا در انتهاي خط ارتباطي ( کابل ~ ، تار نوري ، يا بسامد راديويي ) براي جلو گيري از دسترسي غير مجاز به اطلاعات ارسال شده استفاده مي شود .

commutated- antenna direction - finding
جهت يابي آنتن - جابجا شده ~ نوعي گيرنده ي راديويي که به ترتيب به آنتن هاي يک آرايه ي دايره اي وصل مي شود تابا تشخيص انتقال فازهاي جابجايي ( کموتاسيون ) جهت ورود امواج راديويي را تعيين کند .

commutation diode
ديود جابجا گر ~ ديودي در مدار تنظيمگر قطع و وصلي که در موقع قطع کليد ترانزيستوري جريان چوک پالايه را فراهم ~ مي کند .

commutation
جابجا سازي؛ ~ کموتاسيون ~ 1. انتقال پيوسته ي جريان از جاروبکهاي موترو ( دي سي ) به قسمتهاي چرخنده ي جابجا ساز براي تغذيه ي جريان سيم پيچ آرميچر . 2. نمونه برداري و ارسال ترتيبي بلوک هاي داده در کامپيوتر ها و در فواصل زماني منظم ، يا اشتراک زماني فرستنده تک - کانالي در سيستمهاي دورسنجي يا ساير سيستم ...

commutator
جابجا ساز ، کموتاتور ~ 1. آرايش دايره اي قطعات مسي عايق از هم و عايق از روترو مولد يا موتور ( دي سي ) که روي آن نصب شده اند . هنگام چرخش ماشين الکتريکي ، قسمت هاي مختلف سيم پيچ آرميچر توسط کموتاتور به نوبت به جاروبکها وصل مي شوند .2. مداري براي تسهيم زماني سيگنالهاي از کانالهاي مختلف از طريق قطع و ...