commutated- antenna direction - finding


اصطلاح
برق و الکترونیک
39 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
جهت يابي آنتن - جابجا شده ~ نوعي گيرنده ي راديويي که به ترتيب به آنتن هاي يک آرايه ي دايره اي وصل مي شود تابا تشخيص انتقال فازهاي جابجايي ( کموتاسيون ) جهت ورود امواج راديويي را تعيين کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت commutated- antenna direction - finding معنی commutated- antenna direction - finding معنی commutated- antenna direction - finding به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک commutated- antenna direction - finding در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
commutation diode
ديود جابجا گر ~ ديودي در مدار تنظيمگر قطع و وصلي که در موقع قطع کليد ترانزيستوري جريان چوک پالايه را فراهم ~ مي کند .

commutation
جابجا سازي؛ ~ کموتاسيون ~ 1. انتقال پيوسته ي جريان از جاروبکهاي موترو ( دي سي ) به قسمتهاي چرخنده ي جابجا ساز براي تغذيه ي جريان سيم پيچ آرميچر . 2. نمونه برداري و ارسال ترتيبي بلوک هاي داده در کامپيوتر ها و در فواصل زماني منظم ، يا اشتراک زماني فرستنده تک - کانالي در سيستمهاي دورسنجي يا ساير سيستم ...

commutator
جابجا ساز ، کموتاتور ~ 1. آرايش دايره اي قطعات مسي عايق از هم و عايق از روترو مولد يا موتور ( دي سي ) که روي آن نصب شده اند . هنگام چرخش ماشين الکتريکي ، قسمت هاي مختلف سيم پيچ آرميچر توسط کموتاتور به نوبت به جاروبکها وصل مي شوند .2. مداري براي تسهيم زماني سيگنالهاي از کانالهاي مختلف از طريق قطع و ...

commutator switch , Dictionarypling switch , scanning switch
کليد جابجاساز ~ کليدي الکترونيکي يا مکانيکي که مجموعه اي از عمليات قطع و وصل را به ترتيب خاصي ، مثل آنچه در ارسال کميات مختلف از راه دور لازم است . انجام مي دهد .

compact disk
ديسک فشرده ( سي دي ) ~ ديسکي پلاستيکي به قطر چهار وپنج و هشت دهم اينچ که مي تواند صداي انسان ، موسيقي و ساير صداها را به شکل حفره هاي ميکروسکوپي ، که توسط ليزر توليد مي شوند ، روي شيار هاي مارپيچي ذخيره کند با تابندن نور ليزر به روي حفره هاي در حال چرخش و مدوله شدن نور بازتابيده ، صدا ي ضبط شده دوب ...

compact-disk-interactive system
سيستم بر هم کنشي ديسک فشرده [سي دي آي] ~ دستاوردي بر اساس فناوري ديسک فشرده براي مصارف خانگي که در آن کاربر مي تواند با استفاده از گيرنده هاي تلويزيوني يا ويديو و سيستمهاي صوتي خانگي خروجي سيستم را انتخاب کند.سي دي-آي کاربردهاي تجاري و صنعتي نيز دارد.

compact-disk player
پخش ديسک-فشرده[ سي دي ] ~ دستگاه الکترومکانيکي که با استفاده از صفحه گردان موتوري و سيستم پخش الکترواپتيکي سيگنالهاي شنيداري لازم براي تقويت را توليد مي کند.به شکلهاي مختلفي نظير قابل حمل و يا استريو ساخته مي شود.

compact-disk read-only memory player
بخش حافظه فقط خواندني ديسک -فشرده [ سي دي- رام] ~ يکي از وسايل جانبي کامپيوتر شخصي که با استفاده از صفحه گردان موتوريس و سيستم پخش الکترواپتيکي حفره هاي موجود روي ديسک فشرده را به سيگنال هاي شنيداري و ديداري تبديل مي کند.به کمک آن مي توان متن،گرافيک،داستان ويا فيلمها و بازيهاي ويديوئي را ذخيره و پخ ...

compact- disk , read - only memory extended architecture
معماري گسترش يافته ي حافظه ي فقط خواندني ديک فشرده ~ نوعي سي دي - رام با قالب رمز گذاري مشخص براي ذخيره ي اطلاعات شنيداري به شکل رقمي

compact flash Association
سازماني که استانداردهاي لازم براي سازندگان کارتهاي حافظه ي کامپيوتري را وضع مي کند .