contrast ratio


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
نسبت کنتراست ~ نسبت بيشترين مقدار درخشايي به کنترين ان در لامپ پرتو - کاتدي ، نمايشگر بلور - مايع ، يا نمايشگر کامپيوتر ( براي بهترين وضوح لازم است نسبت کنتراست حداقل 10-1 باشد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت contrast ratio معنی contrast ratio معنی contrast ratio به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک contrast ratio در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
contrast resolution
حد تفکيک کنتراست ~ تعداد سطوح خاکستري در هر دانه ( پيکسل ) از تصوير رقمي که از رابثه 2 به توان تعداد بيتهاي هر پيکسل تعيين مي شود .

control
کنترل ~ 1. عاملي که باعث راه اندازي ، توقف ، يا تنظيم بخشي از يک سيستم مي شود . ~ 2 . بخشي از رايانه ي رقمي که دستورالعملها را با توالي صحيح فراخواني ، رمز گشايي و اجرا مي کند و بر اساس آن سيگنالهاي مناسب را به واحد حساب و منطق يا قسمتهاي ديگر ارسال مي کند . 3. بررسي درستي عمليات که به صورت رياضي د ...

control accuracy
دقت کنترل ~ ميزان نزديکي بين متغير کنترل شده ي نهايي و مقدار ايده آل در سيستم کنترل پسخوردي .

control channel
کانال کنترل ~ کانالي براي ارسال اطلاعات کنترلي از ايستگاه زميني تلفن همراه سلولي به ايستگاه متحرک تلفن سلولي ، يا بر عکس .

control character
نويسه ي کنترل ، نويسه ي فرمان ~ نويسه اي که ظاهر شدن آن در برنامه يا متن خاص ، موجب شروع ، اصلاح ، يا توقف عمل کنترل در کامپيوتر يا بجهيزات مرتبط با آن مي شود .

control circult
مدار کنترل ~ 1. داري که عملي را در يک ماشين ، وسيله ، يا سيستم کنترل مي کند ~ 2 . يکي از مدارهايي که به دستورالعملهاي موجود در برنامه کامپيوتر ي پاسخ مي دهد . 3. مداري که سيم پيچ کنترل تقويت کننده مغناطيسي را تغذيه مي کند .

control counter
شمارشگر کنترلي ~ مداري در کامپيوتر که محل ذخيره ي دستورالعمل بعدي ک بايد اجرا شود را ثبت مي کند .

control electrode
الکترود کنترل ~ الکترودي در لامپ الکتروني که جريان بين دو يا چند الکترود ديگر ~ را بر ~ قرار مي کند يا تغيير مي دهد .

control element
عنصر کنترل ~ کامپيوتري با معماري و پردازش موازي و توالي معيني از دستورالعملها که توسط چندين پردازنده اجرا مي شود .

control grid
شبکه کنترل ~ الکترودي در لامپ الکتروني که معمولاً بين آند و کاتد قرار مي گيرد و جريان آند را کنترل مي کند .