control element


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
عنصر کنترل ~ کامپيوتري با معماري و پردازش موازي و توالي معيني از دستورالعملها که توسط چندين پردازنده اجرا مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت control element معنی control element معنی control element به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک control element در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
control grid
شبکه کنترل ~ الکترودي در لامپ الکتروني که معمولاً بين آند و کاتد قرار مي گيرد و جريان آند را کنترل مي کند .

controlled avalanche device
قطعه بهمني کنترل شده ~ قطعه اي نيمه رسانا که بيشترين و کمترين ولتاژ شکست بهمني آن به دقت مشخص شده است و مي تواند جهشهاي ناگهاني ولتاژ ~ را در اين منطقه بهمني به صورت نا محدود و بدون هيچگونه اسيبي جذب کند .

lcontrolled - carrier modulation , floating - carrier modulation , variable - carrier ~ codulation
مدوله کننده ي حامل - کنترل شده ~ نوعي روش مدوله کننده ي که با تغيير دامنه موج حامل به صورت خودکار ، تغييرات مربوط به مدوله کننده ي معمولي دامنه حاصل را خنثي مي کند و در نتيجه در صد مدوله کننده ي را در تمام زمانها ثابت نگه مي دارد .

controller
کنترل کننده ~ 1. مداري الکتريکي يا الکترومکانيکي که با ارسال سيگنالهاي مناسب از طريق سيم ، هوا ، يا آب عملي را کنترل مي کند . ارسال را مي توان به صورت اکوستيک ، راديويي ، يا زير قرمز انجام داد ، به عنوان مثال مي توان از کنترل کننده هاي راه دور دستگاههاي صوتي / تصويري و کنترل کننده هاي راديويي براي ...

control point
نقطه کنترل ~ مقداري از متغير کنترل شونده که سيستم کنترل خودکار آن را تثبيت مي کند .

control register
ثبات کنترل ~ ثباتي که مشخصات دستورالعمل بعدي را که بايد توسط کامپيوتر اجر ا شود در خود ذخيره مي کند .

control signal
سيگنال کنترل ~ سيگنالي که به مدار کنترل و ~ تصحيح کننده فرايند يا سيستم تحت کنترل اعمال مي شود .

control system
سيستم کنترل ~ مجموعه اي از عناصر حسگر / تقويت کننده ها و وسايل کنترل که به اتفاق هم وضعيتي از فرايند يا دستگاه کنترل مي کنند .

control transformer , control synchro
ترانسفورمر کنتر ل ~ نوعس سنکرو که سيگنال خروجي روتورآن تابعي از موقعيت محور و ورودي الکتريکي استاتور است .

control winding
سيم پيچ کنترل ~ سيم پيچي در تقويت کننده مغناطيسي يا ولکنشگري سير شدگي که با اعمال نيروهاي محرکه مغناطيسي ، هسته را کنترل مي کند .