converter


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
مبدل ~ 1. مداري براي تبديل توان ( اي سي ) از بسامدي به بسامد ديگر 2. مداري براي تبديل ( دي سي ) به ( اي سي ) 3. مداري براي تبديل ( اي سي ) به ( دي سي ) 4. مداري براي تبديل سيگنال قياسي به رمز رقمي . 5 . مداري براي تبديل رمز رقمي ( دودويي ) به مقدار قياسي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت converter معنی converter معنی converter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک converter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
converter tube
لامپ مبدل ~ نوعي لامپ الکتروني که وظايف مخلوط کننده و نوسان ساز محلي را در مبدل هترودين انجام مي دهد .

convolver, acoustic convolver
پيچشگر ~ نوعي قطعي ي موج - آکوستيکي - سطحي که از طريق بر هم کنش غير خطي بين دو موج با جهت مخالف هم ، سيگنالها را پردازش مي کند . در گونه اي از اين وسيله ، دو بسامد ورودي متفاوت به سرهاي مقابل اعمال مي شود و سيگنال بسامد مجموع آنها روي سطح بين دو ورودي آشکار مي شود .

coolidge tube
لامپ کوليج ~ نوعي لامپ پرتو - ايکس که الکترونها را با استفاده از کاتد راغ توليد مي کند .

cooperative engagement capadility
توانايي رزم مشترک ( سي اي سي ) ~ اصطلاحي درارتش آمريکا براي پوشش و کنترل کامپيوتري تمام سيستم هاي رادار درگير در يک نبرد توسط شبکه ي فرماندهي واحد . در اين حالت هر يک از فرندهان ، با اطلاع از وضعيت کلي تمام عمليات جنگي در حوزه ي مسئوليت خود مي توانند در مورد آرايش نظامي هر يک از واحد هاي رزمي هوايي ...

corrdinate
مختص ~ يکي از دو يا چند مقداري که موقعيت نيبت به محورهاي مرجع دستگاه مختصات را تعيين مي کنند .

coordinate system
دستگاه مختصات ~ دستگاهي که موقعيت يک نقطه را در سطح يا فضا توسط به ترتيب دو يا سه مختص مشخص مي کند .

coplanar electrodes
الکترودهاي هم صفحه ~ الکترودهايي که در يک صفحه نصب مي شوند .

copper
مس ~ فلزي نرم ، چکش خوار و به رنگ قرمز مايل به نارنجي که داراي عدد اتمي 29 و وزن اتمي 63/5 است . بعد از نقره ، بهترين رساناي گرما و الکتريسيته به شمار مي رود . مس پر مصرف ترين فلز براي ساخت سيم ، کابل و ميله هاي جريان الکتريکي است. با آبکاري آن روي فولاد مي توان يک رساناي خوب و محکم به وجود آورد . ...

copper loss , IR loss
اتلاف مسي ~ ، اتلاف IR ~ افت توان در يک سيم پيچ به دليل مقاومت سيمهاي مسي آن در برابر عبور جريان الکتريکي .

copper - oxide photovoltaic cell
پيل فوتوولتايي ~ اکسيد - مس ~ نوعي پيل فوتوولتايي که عنصر حساس آن متشکل از لايه هايي از مس و اکسيد مس است . بر خوردنور به پيل ، ولتاژي را در آن ايجاد مي کند .