crest factor


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضريب اوج ~ نسبت مقدار اوج به مقدار مؤثر دو کيت متناوب نظير جريان متناوب سينوسي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت crest factor معنی crest factor معنی crest factor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک crest factor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
crest fuctor
ضريب اوج ~ نسبت مقدار اوج به مقدار مؤثر دو کيت متناوب نظير جريان متناوب سينوسي ~ .

crest volmeter
ولت سنج اوجي ~ ولت سنجي که مي تواند مقدار اوج ولتاژ اعمال شده به سر هاي آن را اندازه بگيرد .

crimp contact
اتصال پرسي ~ اتصالي که در پشت آن استوانه اي تو خالي براي عبور سيم وجود دارد . پس از قرار گرفتن سيم در سوراخ ، اين دو با استفاده از ابزارهاي مخصوص به يکديگر پرس مي شوند در واقع نوعي اتصال بدون لحيم است .

crippled leapfrog test
آموزش پرش درجا ~ روشي که طي آن آزمونهاي کامپيوتري به جاي شروع از محلهاي متعدد و متغير در حافظه ، فقط از محلهاي مشخصي از حافظه اجرا مي شوند.

critical absorption wavelength
طول موج جذب بحراني ~ طول موج مربوط به سطح معيني از انرژي الکترون در اتم يک عنصر مشخص که در آن نا پيوستگي جذب رخ مي دهد.

critical angle
زاويه بحراني ~ 1. کوچک ترين زاويه نسبت به خط قائم که در آن موج راديو يي توسط يون سپهر بازتاب مي شود . در زواياي کوچک تر از آن امواج راديو يي از يون سپهر عبور مي کنند و به طرفل زمين بازتاب نخواهند شد . 2 کوچکترين زاويه نسبت به خط عمود يک تار نوري که به آزادي آن نور برخوردي به هسته ي تار در امتدار آن ...

critical coupling , optimum coupling
تزويج بخراني ~ درجه اي از تزويج بين دو مدار تنظيم شده که در آن جريان تشديد در مدار ثانويه به حد اکثر خود مي رسد . اگر تزويج کمتر از حالت بحراني باشد ، جريان ثانويه مقدار کمتري دارد و پهناي باند مدار باريک تر خواهد بود . چنانچه تزويج بيشتر از حالت بحراني باشد منحني پاسخ پهن تر مي شود و پهناي باند ني ...

critical current
جريان بحراني ~ جرياني در ماده ي ابر رسانا که دذ دماي مشخص و در غياب ميدانهاي مغناطيسي خارجي مرز بين حالت عادي و حالت ابر رسانايي ماده را مشخص مي کند . در حالت ابر رسانايي جريان ماده کمتر از مقدار بخراني خواهد بود .

critical damping
ميرايي بحراني ~ درجه اي از ميرايي که سريع ترين پاس گذار را بدون فراجست يا نوسان مي دهد .

critical field , cutoff field
ميدان بحراني ، ميدان قطع ~ کوچک ترين مقدار نظري براي چگالي شار مغناطيسي پايداري که بتواند از رسيدن الکترون گسيل شده با سرعت صفر از کاتد مگنترون به آند آن جلو گيري کند .