critical absorption wavelength


اصطلاح
برق و الکترونیک
30 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
طول موج جذب بحراني ~ طول موج مربوط به سطح معيني از انرژي الکترون در اتم يک عنصر مشخص که در آن نا پيوستگي جذب رخ مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت critical absorption wavelength معنی critical absorption wavelength معنی critical absorption wavelength به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک critical absorption wavelength در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
critical angle
زاويه بحراني ~ 1. کوچک ترين زاويه نسبت به خط قائم که در آن موج راديو يي توسط يون سپهر بازتاب مي شود . در زواياي کوچک تر از آن امواج راديو يي از يون سپهر عبور مي کنند و به طرفل زمين بازتاب نخواهند شد . 2 کوچکترين زاويه نسبت به خط عمود يک تار نوري که به آزادي آن نور برخوردي به هسته ي تار در امتدار آن ...

critical coupling , optimum coupling
تزويج بخراني ~ درجه اي از تزويج بين دو مدار تنظيم شده که در آن جريان تشديد در مدار ثانويه به حد اکثر خود مي رسد . اگر تزويج کمتر از حالت بحراني باشد ، جريان ثانويه مقدار کمتري دارد و پهناي باند مدار باريک تر خواهد بود . چنانچه تزويج بيشتر از حالت بحراني باشد منحني پاسخ پهن تر مي شود و پهناي باند ني ...

critical current
جريان بحراني ~ جرياني در ماده ي ابر رسانا که دذ دماي مشخص و در غياب ميدانهاي مغناطيسي خارجي مرز بين حالت عادي و حالت ابر رسانايي ماده را مشخص مي کند . در حالت ابر رسانايي جريان ماده کمتر از مقدار بخراني خواهد بود .

critical damping
ميرايي بحراني ~ درجه اي از ميرايي که سريع ترين پاس گذار را بدون فراجست يا نوسان مي دهد .

critical field , cutoff field
ميدان بحراني ، ميدان قطع ~ کوچک ترين مقدار نظري براي چگالي شار مغناطيسي پايداري که بتواند از رسيدن الکترون گسيل شده با سرعت صفر از کاتد مگنترون به آند آن جلو گيري کند .

critical flicker frequncy
بسامد لرزش بحراني ~ بسامد ي که در آن حس مي شود منبع نور از حالت پالسي به حالت پيوسته تغيير کدره است . کوچک ترين بسامدي که در آن تصوير تلويزيوني لرزش نخواهد داشت در حدود 60 هرتز است .

critical frequency , cutoff frequency
بسامد بحراني ، بسامد قطع ~ بيشترين بسامدي که در آن موج راديويي عمودي توسط يون سپهر بازتاب مي شود . سيگنالهاي راديويي با بسامد بيشتر از بسامد بحراني بدون بازتاب از يون سپهر عبور خواهند کرد .

critical inductance
القا کتايي بحراني ~ کمترين القا کنايي لازم براي چوک ورودي در يکسو ساز تمام موج که مانع از صفر شدن جريان آن در تمام زمانها مي شود .

critical magnetic field
ميدان مغناطيسي بحراني ~ ميداني که کمتر از آن ماده ي ابر رسانا در دماي مشخص و در غياب جريان ، به حالت ابر رسانايي مي رود و براي ميدانهاي بيشتر از آن در حالت عادي خود قرار خواهد داشت .

critical flicker frequency
بسامدي که درآن حس مي شود منبع نور زا حالت پالسي به حالت پيوسه تغيير کرده است ~ کوجکترين بسامدي که در آن تصوير تلويزيوني لرزش نخواهد داشت در حدود 60 هرتز است .