delta function


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تابع دلتا ~ نوعي توزيع که مقدار آن براي نقاط نزديک به مبدأ زياد و در فواصل دور از مبدأ صفر است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت delta function معنی delta function معنی delta function به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک delta function در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
deta-matched antenna; Y antenna
آنتن تطبيق - دلتايي ؛ آنتن واي ~ نوعي آنتن تک - سيمه ، معمولاً به اندازه ي نصف طول موج ، که سرهاي يک خط انتقال باز به شکل واي به آن متصل شده اند. دهانه ي باز واي خط انتقال را با آنتن تطبيق مي دهد. چون قسمت بالايي واي برش نمي خورد ، قسمت تطبيق به شکل مثلثي حرف يوناني دلتا در مي آيد.

delta-matching transformer
مبدل تطبيق دلتايي ~ قسمت تطبيق واي - شکل در آنتن تطبيق - دلتايي .

delta modulation
مدوله سازي دلتا ~ نوعي روش مدوله سازي پاسي که در آن سيگنال پيوسته ي قياسي متناسب با تغييرات دامنه اش به جرياني از بيتهاي متوالي تبديل مي شود.

delta network
شبکه ي دلتا ~ مجموعه اي از سه عنصر با اتصال سري و مثلث شکل .

delta noise
نويز دلتا ~ سيگنال نويز القا شده در سيم پيچ يک حافظه ي هسته - فريتي توسط هسته هاي انتخاب شده .

delta pulse-code modulation
مدوله سازي رمز - پالسي دلتا ~ نوعي روش مدوله سازي که به منظور افزايش ايمني سيگنال شنيداري در برابر آثار تداخلي در هنگام ارسال سيمي يا راديويي ، آن را به قطاري از پاسهاي رقمي تبديل مي کند.

DELTIC ~ Delay -Line-Time- Compression
دلتيک [ فشرده سازي زماني خط تأخير ] ~ روشي براي نمونه برداري از سيگنالهاي دريافتي رادار ، سونار ، زلزله ، صحبت و امثال آن همراه با سيگنالهاي مرجع ، فشرده سازي نمونه ها با زمان ، و مقايسه ي آنها با تحليل خود همبستگي . فشرده سازي زماني به ميزان قابل توجهي از پيچيدگي و ابعاد تجهيزات مورد نياز براي تحل ...

demagnetization
مغناطيس زدايي ~ از بين بردن آثار مغناطيسي باقيمانده .

demagnetization curve
منحني مغناطيس زدايي ~ بخشي از حلقه ي پسماند ماده ي مغناطيسي که مقدار اوج القاييدگي باقميانده و نيز مسير صفر شدن آن در هنگام اعمال نيروي مغناطيس زدا را نشان مي دهد.

demagnetizer
مغناطيس زدا ~ وسيله يا دستگاهي براي از بين بردن آثار مغناطيسي نامطلوب در جسم يا ماده . با استفاده از آن مي توان نوارهاي مغناطيسي و ديسکهاي رايانه اي را پاک کرد. پيچک ثانويه ي يک ترانسفورمر (اي سي) مي تواند اجسام فلزي کوچک را مغناطيس زدايي کرد.