detune


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تغيير تنظيم ~ تغيير القا کنايي يا ظرفيت يک مدار تنظيم شده به گونه اي که بسامد تشديد آن متفاوت از بسامد سيگنال دريافتي باشد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت detune معنی detune معنی detune به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک detune در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
detuning stub
ميله ي ناتنظيمي ~ ميله ي تطبيق ربع- موجي براي تطبيق خط هم محور با آنتن sleeve - stub ميله ضمن تنظيم آنتن ، بيرون خط تغذيه ي هم محور را تنظيم خارج مي کند.

deuterated potassium dihydrogen phosphate
فسفات دي هيدروژن پتاسيم دوتريمي [ دي کي دي پي ] ~ نوعي بلور الکترونوري فروالکتريکي .

Deutshe Industrie Normenausschus'
استاندارهاي صنعتي آلمان [ دين] ~ مؤسسه اي در آلمان که استانداردهاي صنعتي را وضع مي کند. در حوزه ي شنيداري ، سر کابلها و جاپايه هاي با ابعاد هندسي دي آي ان ، در سراسر جهان استفاده مي شود.

deviation
انحراف ~ 1. اختلاف بين مقدار واقعي متغير کنترل شونده و مقدار مطلوب تنظيم شده . 2. Frequency deviation.

deviation destortion
اعوجاج انحراف ~ نوعي اعوجاج در گيرنده ي « اف ام » به دليل پهناي باند نامناسب ، مدوله سازي نامناسب دامنه ، يا خطي نبودن مميز بسامد.

deviation ratio
نسبت انحراف ~ نسبت بيشترين مقدار ممکن انحراف بسامدي به بزرگ ترين بسامد شنيداري مدوله کننده در يک سيستم « اف ام» .

deviation sensitivity
حساسيت انحراف ~ 1. آهنگ تغيير نمايش مسير نسبت به تغيير فاصله از خط مسير در يک نشان دهنده ي ناوبري .2. کوچک ترين انحراف بسامدي در گيرنده ي « اف ام » که توان خروجي معيني را توليد کند.

device
قطعه، وسيله ~ اصطلاحي براي يک جزء يا محصول الکترونيکي ، الکتريکي ، يا مکانيکي که در صورت تفکيک بيشتر آن ،عمل طبيعي خود را انجام نخواهد داد. نمونه ي قطعات الکترونيکي عبارت اند از مقاومت ، خازن ، ترانسفورمر ، رله ، کليد ، ديود ، ترانزيستور ، مدار مجتمع ، و نمايشگر ال سي دي .

device under test
قطعه ي تحت آزمايش [ دي يو تي ] ~ قطعه ( يا مداري ) که براي بررسي کشخصه هاي عملکردي آن ، به يک مدار ويژه متصل مي شود.

Dewar flask
فلاسک دوار ~ ظرف يا بطري شيشه اي دو جداره ک به منظور به حداقل رساندن انتقال گرما ، بين فضاي آنها تخليه شده است . معمولاً جداره ي داخلي نقره اندود مي شود. اين ظرف کاربرد گسترده اي براي نگهداري گازهاي مايع زمزاييکي نظير هليم و نيتروژن دارد.