diffracted wave


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موج پراشيده ~ موجي که جبهه آن توسط عواملي غير از بازتاب يا شکست نظير وجود مانع يا ناهمگني محيط تغيير يافته است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت diffracted wave معنی diffracted wave معنی diffracted wave به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک diffracted wave در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
difraction
پراش ~ پراکندگي ~ باريکه اي از تابش الکترومغناطيسي ( نظير و يا انرژي راديويي ) يا ذرات ( نظير الکترونها ) در هنگام عبور از جسم که بر اثر تداخل سازنده در درون آن ايجاد مي شود.

diffraction pattern
الگوي پراش ~ الگويي که توسط دوربين پراش پرتو - ايکس روي فيلم ايجاد مي شود و از بخشهايي از تعدادي دايره تشکيل شده است که فاصله ي آنها از هم تابعي از ماده ي تحت بررسي است.

diffraction propagation
انتشار پراشي ~ انتشار امواج الکترومغناطيسي در اطراف اجسام يا در سطح افق ، بر اثر پراش . علت اين پديده اين است که هر نقطه از جبهه ي موج خود يک جبهه ي کروي توليد مي کند که شدت آن با دور شدن از خط مستقيم کم مي شود . توليد متوالي و پيوسته ي اين جبهه هاي کروي ، موج تابشي را در اطراف جسم و در عين حال با ...

diffraction scattering
پراکندگي پراشي ~ نوعي پراکندگي کشسان که هنگامي روي مي دهد که ذرات توسط فرايندهاي غير کشسان از باريکه جدا شوند.

diffused junction
پيوندي نفوذي ~ پيوندي که بر اثر نفوذ ناخالصي به داخل بلور نيمرسانا تشکيل مي شود.

diffsed-junction rectifier
يکسو ساز پيوند- نفوذي ~ ديود نيمرسانايي که پيوند پي ان آن به وسيله ي فرايند نفوذ توليد شده است.

diffused-junction transistor
ترانزيستور پيوند- نفوذي ~ ترامزيستوري که الکترودهاي اميتروکلکتور آن به وسيله ي نفوذ ناخالصي فلز به پولک نيم رسانا و بدون گرمايش آن ساخته مي شود.

diffused-mesa transistor
ترانزيستور مزا- نفوذي ~ نوعي ترانزيستور پيوند - نفوذي که در آن ناخالصي نوع ان به يک طرف پولک نوع پي نفوذ داده مي شود. سپس پيوند پي ان مربوط به اميتر از طريق آلياژ کردن يا نفوذ ناخاصي نوع پي به سطح ان جديد تشکيل مي شود. بعد از زدن اتصالها ، نواحي نفوذي نامطلوب زدوده مي شوند و قله اي سر تخت موسوم به ...

diffused resistor
مقاومت نفوذي ~ نوعي مقاومت مدار مجتمع که از طريق فرايند نفوذ در بستر نيمرسانا ساخته مي شود.

diffused reflection
بازتاب پخشيده ~ بازتاب نور ، صدا ، يا امواج راديويي از يک سطح در تمام جهات و طبق قانون کسينوس .