direction-finding station


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ايستگاه ~ جهت ياب ~ ايستگاهي راديويي که داراي تجهيزاتي براي تعيين جهت امواج راديويي دريافتي است .دو يا چند ايستگاه جهت ياب به کمک هم و با استفاده از روش مثلث مي توانند محل فرستنده را تعيين کنند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت direction-finding station معنی direction-finding station معنی direction-finding station به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک direction-finding station در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
direction of polarization
جهت قطبيدگي ~ جهت خطوط نيروي الکتريک يا بردار الکتريکي در يک موج قطبيده .

direction of propagation
جهت انتشار ~ جهت شارش ميانگين انرژي در هر نقطه ار محيط همسانگرد و همگن ، جهت انتشار موج يا قطبش خطي همان جهت بردار الکتريکي است . در موجبر يکنواختت جهت انتشار اغلب در امتداد محور است .

diractive gain
بهره جهتي مشخصه اي ازانتن که معادل با4 برابر نسبت شدت تابش در جهت معين به کل توان تابش شده از سوي آتش است.

directivity
جهت گيري؛ راستاوري ~ 1. مقدار بهر ه جهتي آنتن در جهت بيشترين مقدار خود.هر جه مقدار جهت گيري بشتر باشد، باريکه مربوط به انرژي تابش شده باريکتر است. 2. نسبت توان اندازه گيري شده در محل سرهاي نمونه برداري تزويجگر جهت دار،در حالتي که فقط يک موج پشرو در خط انتقال موجود باشد، به توان اندازه گيري شده در ~ ...

directivity factor
ضريب جهت گيري ~ 1.نسبت شدت صداي درنقطه دوري از محور اصلي بلندگو به شدت ميانگين صداي ارسال شده از طريق کره اي که از آن نقطه مي گذرد وبا بلندگو هم مرکز است . 2. نسبيت مرجع ولتاژ توليد شده توسط امواج صفايي که به موازات محور اصلي ميکروفن با تراديسنده هاي ديگر وارد آن مي شوند . به ميانگين مربعي ولتاژ ي ...

directivity index , directional gain
شاخص جهت گير ، بهره جهت گيري ~ ضريب جهت گيري بر حسب دسيبل که مساوي با 10 برابر لگاريتم ضريب جهت گيري در مبناي 10 است . .

directivity pattern , beam pattern, directional response pattern
الگوي جهت گيري ، الگوي باريکه ، الگوي پاسخ جهت گيري ~ پاسخ گرافيکي تراديسنده اي که باي گسيل يا دريافت صدا استفاده مي شود . به صورت تابعي جهت صداي گسيل شده يا فرود امد ه در صفحه مشخص و يا بسامد مشخص نمايش داده مي شود .

directivity signal
سيگنال جهت گيري ~ سيگنال کاذبي که به دليل بي نهايت نبودن جهت گيري تزويجگر در خروجي آن ظاهر مي شود .

directiy lonizing particies
ذرات مستقيماً يوننده ~ ذرات بارداري که براي ايجاد يونش از طريق برخورد داراي انرژي جنبشي کافي هستند . مانند الکترون ، پروتون ، و ذرات الفا .

direct memory access
دسيابي مستقيم حافظه ( دي ام اي ) ~ ويژگي ارائه شده از سوي واحد پردازش مرکزي رايانه که طي آن وسايل نجانبي مي توانند مستقيماً داده هاي خود را به حافظه يا ديسک گردان يا نوار خوان مغناطيسي منتقل کنند .