discrete transistor


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ترانزيستور تکي ~ ترانزيستوري با بسته بندي مستقل و پايه هايي براي اتصال به بيرون . گاهي براي تطبيق گرمايي ، دو ترانزيستور روي يک پولک ساخته مي شوند . روج ترانزيستوري دارلينگتون نيز به عنوان قطعه تکي شناخته مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت discrete transistor معنی discrete transistor معنی discrete transistor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک discrete transistor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
discrete variable
متغير گسسته ~ گميتي که يکي از مقادير متمايز يا مستقل را به خود مي گيرد .

discrete word intelligibility
وضوح شنيداري کلمات مجزا ~ درصد فهم گفتار هنگامي که کلمات تشکيل دهنده آن با کمترين بافت ممکن ارائه شوند .

discrimination
مميزي ~ 1. درجه حذف سيگنالهاي ناخواسته در گيرنده يا ساير وسايلي که داراي مدار تنظيم شده اند .

discriminator
مميز ~ مداري که اندازه و علامت ولتاژ خروجي آن به ميزان اختلاف سيگنال ورودي با سيگنال استاندارد يا سيگنال ديگر بستگي دارد. بنابراين مميز بسامدي ميزان انحرافات از بسامد حامل را به تغييرات دامنه متناظر با آن تبديل مي کند. همچنين مميز ارتفاع-پالس تنها براي پالسهاي متجاوز از ارتفاع معين ولتاژي در خروجي ...

discriminator transformer
ترانسفورمر مميز ~ ترانسفورمري که براي تبديل مستقيم سيگنالهاي «اف ام» به سيگنالهاي «اي اف» يا تبديل تغييرات بسامد به تغييرات متناظر ولتاژ طراحي شده است.

dish
بشقاب ~ نوعي بازتابنده ي کاو که سطح آن سهمي شکل يا بخشي از يک کره است و در آنتنهاي ريز موج استفاده مي شود. محيط آن معمولاً دايره اي است .

disk
ديسک ~ منظور از اين اصطلاح در الکترونيک معمولاً ديسک حافظه است.اين ديسکها معمولاً به شکل صفحات نرم پلاستيکي با پوشش اکسيد هستند که در بدنه اي از پلاستيک سخت قرار مي گيرند و فلاپي ديسک يا ديسک (diskette) ناميده مي شوند.نوع ديگر آنها صفحات سخت آلومينيمي با پوشش فلزي و مغناطيسي هستند که در سخت ديسک گر ...

disk drive
ديسک گردان؛ ديسک روان ~ حافظه انبوه ي يا ثانويه رايانه ها که داده ها را روي يک يا چند سطح از محيط حافظه مغناطيسي ديسک مانند ذخيره يا بازخواني مي کند.ديسکها در زير هدهاي الکترومغناطيسي به چرخش در مي آيند. ديسک گردان مي تواند با خاوندن داده هاي رقمي از حافظه آنها را روي ديسکها بنويسد و يا برعکس اطلاع ...

disk operating system
سيستم عامل ديسکي [داس] ~ برنامه اي نرم افزاري که فعاليتهاي يک سيستم رايانه از جمله تجهيزات جانبي آن را مديريت مي کند.اين برنامه اولويتهاي کاري را تعريف مي کند،موقعيت داده ها در حافظه ي نيمرسانا و ديسکي را تعيين و تمام پرونده ها به صورتي که سازنده اين برنامه را در سخت -ديسک رايانه نصب نکرده باشد ،کا ...

disk-seal tube
لامپ ديسکي درزبندي شده ~ نوعي لامپ الکتروني که داراي الکترودهاي ديسک مانند به صورت موازي و در فواصل نزديک به هم است تا ضمن پايين آوردن ظرفيت خازني بين الکترودها توان خروجي بالايي را تا 2/5 گيگاهرتز فراهم کند.لبه هاي الکترودهاي ديسکي از طريق پوشش شيشه اي يا سراميکي بيرون آورده شده اند و به عنوان اتص ...