پراکندگي ؛ پاشيدگي ؛ تجزيه ~ 1. فرايند جداسازي تابش با بسامد ، انرژي ، سرعت يا مشخصه متفاوت. منشور يا توري پراش نور سفيد را به مؤلفه هاي رنگي اش تجزيه مي کند. يک ميدان مغناطيسي نيز الکترونها را بر حسب سرعتشان پراکنده يا مرتب مي کند. 2. پراکنده شدن تابش ريزموج توسط مانع. 3. توزيع ذرات به دقت تقسيم شده در يک محيط.
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نتلغت نامه شغل نتمشاوره شغلی و تحصیلی شغل نتdispersionمعنی dispersionمعنی dispersion به فارسیلغت نامه برق و الکترونیکواژگان تخصصی برق و الکترونیکاصطلاحات تخصصی برق و الکترونیکمخفف های تخصصی برق و الکترونیکdispersion در برق و الکترونیک