dispersion


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
پراکندگي ؛ پاشيدگي ؛ تجزيه ~ 1. فرايند جداسازي تابش با بسامد ، انرژي ، سرعت يا مشخصه متفاوت. منشور يا توري پراش نور سفيد را به مؤلفه هاي رنگي اش تجزيه مي کند. يک ميدان مغناطيسي نيز الکترونها را بر حسب سرعتشان پراکنده يا مرتب مي کند. 2. پراکنده شدن تابش ريزموج توسط مانع. 3. توزيع ذرات به دقت تقسيم شده در يک محيط.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت dispersion معنی dispersion معنی dispersion به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک dispersion در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
dispersive line
خط پاشنده ~ نوعي خط تأخير که هر بسامد را با زمان متفاوتي تأخير مي دهد. براي اين منظور از هر دو خط کوارتز و آلومينيمي مي توان استفاده کرد.

dispersive medium
محيطي پاشنده ~ محيطي که در آن سرعت فاز موج الکترومغناطيسي تابعي از بسامد است. به عنوان مثال ، پلاسما محيط پاشنده است در حالي که فضاي آزاد چنين نيست زيرا امواج با هر بسامد با سرعت نور در آن منتشر مي شوند.

displacement current
جريان جابه جايي ~ جرياني فرضي در حضور ميدانهاي الکتريکي متغير با زمان. اين فرضيه توسط ماکسول و براي تشريح انتقال جريان در فضاي بين صفحات خازن ارائه شد.

displacment gyracpe
ژيروسکوپ جابه جايي ~ ژيروسکوپي که اطلاعات جابه جايي زاويه اي را حس ، اندازه گيري ، و ارسال مي کند.

displacment transducer
تراديسنده ي جابه جايي ~ نوعي تراديسنده که حرکت خطي يا زاويه اي را به سيگنال الکتريکي تبديل مي کند. براي اين منظور از روشهايي نظير القا کنايي متغير ، خازن متغير، و مدارهاي ترانزيستوري يا لامپي استفاده مي شود.

display
نمايش ~ نشان دادن اطلاعات خروجي روي صفحه نمايش لامپ پرتو کاتدي يا به شکل نويسه هايي روي نمايشگر رقمي .

display storage tube
لامپ ذخيره اي نمايشگر ~ نوعي لامپ ذخيره اي که اطلاعات سيگنالهاي الکتريکي ورودي را به خروجي قابل رؤيت تبديل مي کند.

disruptive discharge
تخليه مخرب ~ افزايش شديد و ناگهاني جريان گذرنده از محيط عايق به دليل تخريب آن توسط تنش الکتروستاتيکي .

dissipation
اتلاف ؛ مصرف ~ تلف شدن ناخواسته ي انرژي ، عموماً بر اثر تبديل به گرما . بنابراين حد مجاز اتلاف کلکتور يک ترانزيستور بر حسب وات برابر با بيشترين انرژي تبديل شده به گرما در محل الکترود کلکتور است بدون آنکه آسيبي به ترانزيستور وارد شود.

dissipation factor
ضريب اتلاف ~ عکس ضريب کيو.