electron-beam tube


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
لامپ باريکه - الکتروني ~ نوعي لام= الکتروني که بر اساس تشکيل و کنترل يک يا چند باريکه ي الکتروني کار مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electron-beam tube معنی electron-beam tube معنی electron-beam tube به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electron-beam tube در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electron coupler; cuccia coupler
تزويجگر الکتروني ~ نوعي لامپ قويت کننده ي ريزموج که در آن يک باريکه ي الکتروني موازي با ميدان مغناطيسي و تحت تأثير ميدان الکتريکي عرضي توليد شده از مولد سيگنال ، اکترونها را به صورت دسته دسته در ميآورد . باريکه ي الکتروني هم زمان با چرخش حول محور مرکزي خود با بسامد مولد سيگنال ، سطح مخروطي شکل را م ...

electron coupling
تزويج الکتروني ~ روشي براي تزويج دو مدار در درون لامپ الکتروني که عمدتاً در لامپهاي چند شبکه اي استفاده مي شود. جريان الکتروني گذرنده از بين الکترودهاي يک مدار انرژي را به الکترودهاي مدار ديگر منتقل مي کند.

electron device
وسيله ي الکتروني ؛ قطعه ي الکتروني ~ وسيله اي که در آن رسانش اساساً توسط الکترونهاي در حال حرکت در خلأ ، گاز يا نيمرسانا انجام مي شود ، مانند ديود بلوري ، لامپ الکتروني ، ترانزيستور ، يک يا يکسو ساز سيلسيمي .

electronegative
الکترومنفي ويژگي قطبيت الکتريکي منفي.

electron emission ; emission
گسيل الکتروني ؛ گسيل ~ آزاد شدن الکترونها از يک الکترود به فضاي اطراف که معمولاً تحت تأثير گرما ، نور، يا ولتاژ انجام مي گيرد .

electron flow
شارش الکتروني ~ جريان توليد شده در اثر حرکت الکترونهاي آزاد به طرف پايانه ي مثبت . جهت شارش الکترونها بر خلاف جهت جريان است.

electron gun
تفنگ الکتروني ~ مجموعه اي متشکل از يک کاتد ، شبکه ، تعدادي آند و الکترودهاي ديگري که مي توانند يک باريکه ي الکتروني را توليد و سپس طوري آن را کنترل ، کانوني ، و منحرف کنند که در يک نقطه ي مشخص همگرا شود. تفنگ الکتروني خود زير مجموعه اي از لامپ پرتو کاتدي ، لامپ دوربين تلويزيوني ، و انواع مختلفي از ...

electronic
الکترونيکي ~ اشاره به وسيله ،قطعه، محصول، مدار، يا سيستمي که عملکرد آن به مدارهاي الکترونيکي درون آن بستگي دارد.

electronically agile radar
رادار فعال الکترونيکي ~ نوعي سيستم رادار با توانايي ايجاد تغييرات سريع در بسامد ، توان خروجي، روش مدوله سازي ، و جهت باريکه ي آن توسط رايانه . رادارهاي فعال زميني ،هوايي و دريايي همگي داراي آنتن آرايه -فازي (antennaphased-array ) هستند .

electronically programmable logic device
قطعه ي منطقي برنامه پذير الکترونيکي [ اي پي ال پي دي] ~ نوعي قطعه ي برنامه پذير ميداني که به جاي پيوندهاي فيوزي از ترانزيستور براي کنترل مسير سيگنال ها در آرايه ي ثابت بلوکهاي منطقي خود استفاده مي کند. براي برنامه نويسي دوباره ي «اي پي دي» بايد تراشه را در عرض نور فرابنفش قرار داد تا بخش ايپرام آن ...