electrostatic shield


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
حفاظ الکتروساتيکي ~ صفحه ورقه ، يا محفظه ي زمين شده اي که در اطراف يک وسيله يا بين دو وسيله قرار مي گيرد و مانع از تأثير ميدان هاي الکتريکي مي شود. همچنين از بر هم کنش بين ميدان هاي الکتريکي قطعات همجوار روي يک بدنه جلوگيري مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electrostatic shield معنی electrostatic shield معنی electrostatic shield به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electrostatic shield در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electrostatic storage
حافظه ي الکتروستاتيکي ~ حافظه اي که اطلاعات را به شکل حضور يا عدم حضور بارهاي الکتريکي در محل هاي خاص ، نظير صفحه ي نوعي لامپ « سي آر تي » موسوم به لامپ ذخيره ي بار يا سلول هاي حافظه ي ترموديناميکي ذخيره مي کند.

electrostatic tweeter
تويتر الکتروستاتيکي ~ نوعي بلندگوي تويتر براي پخش صداهاي زير که در آن يک ديافراگم فلزي و تخت مستقيماً توسط ولتاژ بالا و متغير اعمال شده بين ديافراگم و يک الکترود ثابت فلزي تحرک مي شود.

electrostatic unit
واحد الکتروستاتيکي ~ واحدي در دستگاه « سي جي اس » بر اساس واحد باري که نيروي 1 دين به واحد بار ديگر در فاصله ي 1 سانتيمتري در خلأ وارد مي کند.

electrostatic voltmeter
ولت سنج الکتروستايتکي ~ نوعي ولت سنج که ولتاز وارده بين پره هاي فلزي ثابت و متحرک را اندازه مي گيرد . نيروي الکتروستاتيکي ايجاد شده ، پره متحرک متصل به يک فنر را منحرف مي کند ~ و عقربه ي متصل به آن مقدار ولتاژ مدار را روي مقياس مدرج نمايش مي دهد اين ولت سنج مس تواند ولتاژهاي « دي سي» بالا را اندازه ...

electrostatography
الکتروستاتيک نگاري ~ اصطلاحي عام براي تمام فرايندهاي تشکيل و استفاده از الگوهاي بار الکتروستاتيکي به منظور ثبت و توليد تصاوير. امروزه مهم ترين کاربرد اين روش در ماشينهاي تکثير و فتوکپي ( زيراکس) است.

electrostriction;electrostrictive effect
الکتروتنگش ؛ اثر الکتروتنگشي ~ تغيير ابعاد برخي مواد دي الکتريک در حضور ميدان الکتريکي . ميزان تغيير مستقل از قطبيت ميدان الکتريکي است. عکس اين حات رخ نمي دهد در حالي که پيزوالکتريسيته انرژي معکوس پذير است.

electrostriction trancducer
تراديسنده ي الکتروتنگشي ~ تراديسنده اي که اساس کار آن تولد کرنش کشسان در برخي بلورهاي متقارن در حضور ميدان الکتريکي است .

electrostrictive relay
رله الکتروتنگشي ~ رله اي که محرک آن ماده دي الکتريک الکتروتنگشي است.

electrothermal instrument
ابزار الکتروگرمايي ~ وسيله اي که بر اساس آثار گرمايي عبور جريان کار ~ مي کند.

element
جزء، عنصر ، قطعه ~ 1. بخشي از يک لامپ الکتروني ، وسيله ي نيم رسانا ، آنتن آرايه اي و امثال آن که کار مشخصي را انجام مي دهد. 2. يکي ا ز 112 ماده شناخته شده اي که با روشهاي شيميايي به مواد ساده تر تجزيه نمي شوند . دانشمندان بر اين باورند که تعداد کل عناصر سرانجام به 14 خواهد رسيد . آخرين عناصر کشف شد ...