جزء، عنصر ، قطعه ~ 1. بخشي از يک لامپ الکتروني ، وسيله ي نيم رسانا ، آنتن آرايه اي و امثال آن که کار مشخصي را انجام مي دهد. 2. يکي ا ز 112 ماده شناخته شده اي که با روشهاي شيميايي به مواد ساده تر تجزيه نمي شوند . دانشمندان بر اين باورند که تعداد کل عناصر سرانجام به 14 خواهد رسيد . آخرين عناصر کشف شده عموماً به روش شکافت هسته اي توليد شده اند و داراي عمر بسيار کوتاهي بوده اند. 3. component.
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نتلغت نامه شغل نتمشاوره شغلی و تحصیلی شغل نتelementمعنی elementمعنی element به فارسیلغت نامه برق و الکترونیکواژگان تخصصی برق و الکترونیکاصطلاحات تخصصی برق و الکترونیکمخفف های تخصصی برق و الکترونیکelement در برق و الکترونیک