excitation winding


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سيم پيچ تحريک ~ سيم پيچ تقويت کنده مغناطيسي که نيروي محرکه ي مغناطيسي يکسويه اي به هسته ي آن اعمال مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت excitation winding معنی excitation winding معنی excitation winding به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک excitation winding در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
exciter
محرک ~ 1. بخشي از سيستم آنتن فرستنده ي جهتي که مستقيماً به فرستنده متصل شده است . 2. نوسانساز بلوري با خود - تحريکي که بسامد حامل يک فر ستنده را توليد مي کند . 3. مولد کمکي کوچکي که جريان ميدان مولد( اي سي ) را فراهم مي کند . 4. حلقه يا ميله اي که به داخل کاواک تشديد يا موجير کشيده شده است . 5. exc ...

exciton
اکسايتون ~ ترکيب يک الکترون و يک حفره در نيمرسانايي که در حالت بر انگيخته است . حفره در نقش يک بار مثبت ، اکترون را جذب مي کند .

EXCLUSIVE-OR gate , XOR gate
دريچه « يا نماي انحصاري ، دريچه XOR » ~ دريچه اي منطقي که خروجي آن هنگامي ~ 1است که غلط يکي از وروديهاي آن 1 باشد اگر بيش از يک ورودي 1 يا تمام وروديها 0 باشند ، خروجي 0 خواهد بود .

execute
اجراکردن ~ انجام عمليات موجود در برنامه ذخيره شده در رايانه .

executive routine
رول اجرايي ، زير برنامه اجرايي ~ زير برنامه اي که ساير زير برنامه ها را پردازش و کنترل مي کند.

exhaust tube
لامپ تخليه ~ نوعي لامپ شيشه اي يا فلزي که از طريق آن هواي لامپ الکتروني تخليه مي شود .

exosphere
بورنسپهر ~ ناحيه اي از جو واقع در بالاي گرمسپهر ~ thermosphere ~ که از فاصله تقريبا 600 کيلومتري شروع مي شود و چگالي آن به قدري پايين است که هيچگونه برخورد مولکولي به جز در قسمت پايه ي آن رخ نمي دهد در ارتفاع 10000 کيلومتري ، برونسپهري با محيط بين سيارهاي ادغام مي شود . همچنين اين ناحيه با مغناطيس ...

exothermic , exoergic
گرمازا ~ تابش گرما يا انرژِهاي ديگر ، تمام فرايندهاي پرتوزاگرمازا هستند .

faire lead
قرقره ي گردان ~ لوله اي از جنس پلاستيک ،چوپ،يا فلز با سرقيفي شکل که آنتن هواپيما در درون آن پيچيده مي شود .

fall time
زمان افت ~ زمان لازم براي رسيدن دامنه ي پالس پايين رونده از 90 به 10 درصد مقدار اوليه ي خود.