ferroacoustic storage


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
حافظه ي فرُو آکوستيک ~ نوعي حافظه ي خط - تاخيري که از لوله ي نازکي از ماده ي مغناطو تنگشي ، سيم گذرنده از مرکز لوله ، و يک تراديسنده ي فراصوتي در انتهاي لوله تشکيل مي شود. در هنگام نوشتن ابتدا پالس فراصوتي توس تراديسنده در خط ارسال مي شود. بعد از ايجاد تأخير زماني لازم براي رسيدن پالس به نقطه ي ذخيره مطلوب روي خط ، پالس کوتاهي از جريان به رساناي مرکزي اعمال مي شود که حالت مغناطيسي خط در آن نقطه را تغيير مي دهد.در هنگام خواندن ، دوباره يک پالس فراصوتي به داخل خط ارسال مي شود؛ بعد از تأخير متناظر با محل ذخيره بيت مورد نظر ، دريچه ي قرائت موقتاً باز مي شود تا در صورت وجود بيت در هنگام عبور پالس فراصوتي در آن نقطه ، پالس ولتاژ توليد شده را دريافت کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت ferroacoustic storage معنی ferroacoustic storage معنی ferroacoustic storage به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک ferroacoustic storage در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
ferrodynamic instrument
ابزار فرُوديناميکي ~ وسيله اي الکتروديناميکي که به دليل استفاده از مواد فرومغناطيسي نيروي آن افزايش مي يابد.

ferroelectric converter
مبدل فرُوالکتريکي ~ نوعي مبدل که بر اساس تغيير ثابت دي الکتريکي ماده ي فروالکتريکي در هنگام افزايش دماي آن به بالاتر از نقطه ي کوري ، انرژي گرمايي را به انرژي الکتريکي تبديل مي کند. در ابتدا خازن بزرگي که دي الکتريک آن از جنس مواد فرُوالکتريکي نظير تيتانات استرانسيم باريم است ، در دماي کوري و به وس ...

ferroelectric material
ماده ي فرُوالکتريکي ~ ماده اي دي الکتريک و غير خطي که دو قطبيهاي الکتريکي آن درست مانند دو قطبيهاي يک ماده مغناطيسي در اثر بر هم کنشهاي متقابل در يک خط قرار مي گيرند، نمونه ي اين مواد عبارت اند از تيتانات باريم، فسفات دي هيدروژن، پتاسيم ، و نمک راشل. مواد فرُوالکتريک در خازنهاي سراميکي ، تراديسنده ...

ferroelectric shutter
نوربند فرُوالکتريکي ~ دريچه ي نوري که در آن صفحه اي از بلور فرُوالکتريک بين قطبشگرهايي که صفحات آنها عمود بر هم است ، قرار گرفته است . نوربند با تحريک توسط پالسهايي تا 100 ولت ، باز مي شودو نور را عبور ميدهد.

ferrofluid
فرُوشارُه ~ محلول تعليقي کلوييدي از ذرات مغناطيسي بسيار ريز که به عنوان روان کننده ؛ ميراکننده ، يا انتقال دهنده ي گرماي جسم متحرک عمل مي کند . آهنرباهاي دائم يا الکترومغناطيسي وضعيت فرُوشارُه را حتي تحت فشار حفظ مي کنند . براي انتقال گرما از بلندگوهاي بسامد- بالا ( قويتر ) و برخي بلندگوهاي بسامد - ...

ferromagnetic amplifier
تقويت کننده ي فرومغناطيسي ~ نوعي تقويت کننده ي پارامتري که بر اساس رفتار غير خطي تشديد فرومغناطيسي در سطوح بالاي توان «آر- اف» کار مي کند. در گونه اي از آن، توان ريزموج به نارسنگ ( گارنت) يا بلور فرومغناطيسي ديگري که در کاواک داراي خط نوار نصب شده است ، داده مي شود. يک آهنرباي دائم شدت ميدان لازم ب ...

ferromagnetic material
ماده ي فرومغناطيسي ~ ماده اي مغناطيسي که تراوايي آن به ميزان قابل توجهي بيشتر از تراوايي مغناطيسي خلأ است ونيز بر حسب نيروي مغناطيده تغيير مي کند. به عنوان نمونه مي توان از انواع مختلف آهن ، فولاد ، کبالت ، نيکل و آلياژهاي آنها نام برد.

ferromagnetic resonance
تشديد فرومغناطيسي ~ نوعي وضعيت تشديد که هنگامي روي مي دهد که تراوايي ظاهري يک ماده مغناطيسي در بسامدهاي ريزموج به حداکثر خود برسد . تشديد در حضور يک ميدان مغناطيسي عرضي ثابت و در زماني رخ مي دهد که بسامد ريزموج با بسامد حرکت تقديمي الکترونهاي مداري ماده مغناطيسي برابر شود . بسامد تشديد به شدت ميدان ...

ferromagnetics
فرُومغناطيس ~ فناوري ذخيره اطلاعات و کنترل توالي پالسها به کمک ويژگيهاي قطبش مغناطيسي مواد.

ferrometer
فرُوسنج ~ دستگاهي که آزمايشهاي مربوط به تراوايي و پسماند آهن و فولاد راانجام ميدهد.