ferroelectric converter


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مبدل فرُوالکتريکي ~ نوعي مبدل که بر اساس تغيير ثابت دي الکتريکي ماده ي فروالکتريکي در هنگام افزايش دماي آن به بالاتر از نقطه ي کوري ، انرژي گرمايي را به انرژي الکتريکي تبديل مي کند. در ابتدا خازن بزرگي که دي الکتريک آن از جنس مواد فرُوالکتريکي نظير تيتانات استرانسيم باريم است ، در دماي کوري و به وسيله ي يک باتري که ديودي سر راه آن است باردار مي شود. سپس دما به بالاي نقطه ي کوري افزايش مي يابد . در نتيجه اين عمل ثابت دي الکتريک و ظرفيت خازن افت مي کند و ولتاژ آن زياد مي شود . پس از تخليه ي اين ولتاژ در بار ، خازن سرد مي شود و چرخه دوباره تکرار مي شود . منبع گرما مي تواند تابش خورشيدي روي فضاپيماها باشد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت ferroelectric converter معنی ferroelectric converter معنی ferroelectric converter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک ferroelectric converter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
ferroelectric material
ماده ي فرُوالکتريکي ~ ماده اي دي الکتريک و غير خطي که دو قطبيهاي الکتريکي آن درست مانند دو قطبيهاي يک ماده مغناطيسي در اثر بر هم کنشهاي متقابل در يک خط قرار مي گيرند، نمونه ي اين مواد عبارت اند از تيتانات باريم، فسفات دي هيدروژن، پتاسيم ، و نمک راشل. مواد فرُوالکتريک در خازنهاي سراميکي ، تراديسنده ...

ferroelectric shutter
نوربند فرُوالکتريکي ~ دريچه ي نوري که در آن صفحه اي از بلور فرُوالکتريک بين قطبشگرهايي که صفحات آنها عمود بر هم است ، قرار گرفته است . نوربند با تحريک توسط پالسهايي تا 100 ولت ، باز مي شودو نور را عبور ميدهد.

ferrofluid
فرُوشارُه ~ محلول تعليقي کلوييدي از ذرات مغناطيسي بسيار ريز که به عنوان روان کننده ؛ ميراکننده ، يا انتقال دهنده ي گرماي جسم متحرک عمل مي کند . آهنرباهاي دائم يا الکترومغناطيسي وضعيت فرُوشارُه را حتي تحت فشار حفظ مي کنند . براي انتقال گرما از بلندگوهاي بسامد- بالا ( قويتر ) و برخي بلندگوهاي بسامد - ...

ferromagnetic amplifier
تقويت کننده ي فرومغناطيسي ~ نوعي تقويت کننده ي پارامتري که بر اساس رفتار غير خطي تشديد فرومغناطيسي در سطوح بالاي توان «آر- اف» کار مي کند. در گونه اي از آن، توان ريزموج به نارسنگ ( گارنت) يا بلور فرومغناطيسي ديگري که در کاواک داراي خط نوار نصب شده است ، داده مي شود. يک آهنرباي دائم شدت ميدان لازم ب ...

ferromagnetic material
ماده ي فرومغناطيسي ~ ماده اي مغناطيسي که تراوايي آن به ميزان قابل توجهي بيشتر از تراوايي مغناطيسي خلأ است ونيز بر حسب نيروي مغناطيده تغيير مي کند. به عنوان نمونه مي توان از انواع مختلف آهن ، فولاد ، کبالت ، نيکل و آلياژهاي آنها نام برد.

ferromagnetic resonance
تشديد فرومغناطيسي ~ نوعي وضعيت تشديد که هنگامي روي مي دهد که تراوايي ظاهري يک ماده مغناطيسي در بسامدهاي ريزموج به حداکثر خود برسد . تشديد در حضور يک ميدان مغناطيسي عرضي ثابت و در زماني رخ مي دهد که بسامد ريزموج با بسامد حرکت تقديمي الکترونهاي مداري ماده مغناطيسي برابر شود . بسامد تشديد به شدت ميدان ...

ferromagnetics
فرُومغناطيس ~ فناوري ذخيره اطلاعات و کنترل توالي پالسها به کمک ويژگيهاي قطبش مغناطيسي مواد.

ferrometer
فرُوسنج ~ دستگاهي که آزمايشهاي مربوط به تراوايي و پسماند آهن و فولاد راانجام ميدهد.

ferroresonant circuit
مدار فرُوتشديدي ~ نوعي مدار تشديد که با استفاده از واکنشگر اشباع شونده مشخصه هاي غير خطي توليد مي کند. تنظيم مدار با تغيير ولتاژ يا جريان صورت مي گيرد.

ferroresonant transformer
ترانسفورمر فرُوتشديدي ~ ترانسفورمري که با تشديد در يک بسامد مشخص به عنوان مدار تنظيم شده استفاده مي شود. خروجي ترانسفورمر تقريباً مستقل ازتغييرات ولتآژ ورودي است اما در صورت کار در بسامدهاي ديگر ، اتلاف قابل توجهي خواهد داشت.