ferroresonant circuit


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مدار فرُوتشديدي ~ نوعي مدار تشديد که با استفاده از واکنشگر اشباع شونده مشخصه هاي غير خطي توليد مي کند. تنظيم مدار با تغيير ولتاژ يا جريان صورت مي گيرد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت ferroresonant circuit معنی ferroresonant circuit معنی ferroresonant circuit به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک ferroresonant circuit در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
ferroresonant transformer
ترانسفورمر فرُوتشديدي ~ ترانسفورمري که با تشديد در يک بسامد مشخص به عنوان مدار تنظيم شده استفاده مي شود. خروجي ترانسفورمر تقريباً مستقل ازتغييرات ولتآژ ورودي است اما در صورت کار در بسامدهاي ديگر ، اتلاف قابل توجهي خواهد داشت.

ferrous
آهني ، فرُو ~ داراي ترکيب دو ظرفيتي از آهن.

FETresistor
مقاومت فت ~ ترانزيستور اثر - ميداني که گيت آن به درين وصل شده باشد ؛ اين ساختار به عنوان بار مقاومتي براي ساير ترانزيستورها عمل مي کند.

fiber bundle
دسته تار ~ دسته اي از تارهاي شيشه اي موازي و نرم يا از مواد شفاف ديگر که سيگنال يا تصوير را انتقال مي دهد.

fiber- channel arbitrated loop
حلقه ي رسيدگي شده کانال - تارنوري [ اف سي- اي ال] ~ يک واسط سري برا ي شبکه هاي رايانه اي که پهناي باند بيشتري نسبت به واسط موازي سيستمهاي کامپيوتر کوچک (اسکازي) small computer system (SCSI) Interface دارد .

Fiberglas
واسط داده هاي توزيعي تارنوري [ اف دي دي آي] ~ شبکه اي که داده ها را از طريق کابل نوري با قالب return - to - zoro, invert - on - ones(NRZI) - non ~ و با آهنگ در حدود 100 مگابيت در ثانيه ارسال مي کند.

Fiberglas
فايبر گلاس ~ علامت تجاري کمپاني « دونز - کورنينگ ، فايبرگلاس » براي توليدات تار شيشه اي آن.

fiberoptic cable
کابل تار نوري ~ تار يا تارهاي نوري با روکش محافظ که در مخابرات تار نوري براي ارسال تور مرئي و بنفش استفاده مي شود.

fiberoptic communication
مخابرات تار نوري ~ انجام امور مخابراتي از طريق ارسال سيگنالهاي نوري مدوله شده يا رمزي که عموماً در منطقه زير قرمز قرار دارند. به عنوان نمونه مي توان از ارسال سيگنالهاي تلويزيوني يا ارسال داده هاي رايانه اي در شبکه هاي محلي نام برد. سيستمهاي مخابرات نوري مي توانند در انواع کوتاه ، ميان - يا دور - بر ...

fiberoptics
نورشناسي تارها ؛ تارنور شناخت ~ فن ارسال نور از طريق تارهاي دراز ، نازک و انعطاف پذير از جنس شيشه ، پلاستيک ، يا ساير مواد شفاف .دسته اي از تارهاي موازي مي توانند يک تصوير کامل را منتقل کنند.