flyback cinverter


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مبدل بازگشتي ~ نوعي منبع تغذيه ي قطع و وصلي buck- boost که با استفاده از کليد ترانزيستوري نياز به القاگر خروجي را حذف مي کند. در نيم تناوب اول کليدزني ( ترانسفرومر وصل) انرژي در سيم پيچ اوليه ي ترانسفورمر ذخيره مي شود ؛ اما در نيم تناوب دوم ( تناوب بازگشت ) که ترانزيستور قطع است ، انرژي به ثانويه ي ترانسفورنز و بار منتقل مي شود. اين مبدل از ورودي مثبت يک خروجي منفي مي سازد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت flyback cinverter معنی flyback cinverter معنی flyback cinverter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک flyback cinverter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
flyback power supply ; kickback power supply
منبع تغذيه بازگشتي ~ نوعي منبع تغذيه ي ولتاژ - بالا که ولتاژ « دي سي» حدود 10 تا 25 کيلوولت براي اند ثانويه لامپ رتو ادي در تلويزيون يا نوسان نما فرهم مي کند. معکوس شدن ناگهاني جريان پيچک نحراف افقي در ترانسفورمز خروجي افقي در هر بازگشت ، پالس ولتاژي را القا مي کند که توسط اتو ترانس به مقدار مورد ن ...

fly - by-wire system
سيستم پرواز با سيم ~ نوعي سيستم کنترل پرواز هواپيما که رد آن به جاي رابطهاي مکانيکي يا هيدروليکي اط سيمهاي الکتريکي براي کنترل شهرها ، دريچه ي بالها و ساير سطوح کنترل ذخيره گذاريهاي متعدد و افزايش ضريب ايمني در نبردهاي هوايي يا هنگام بروز مشکل را ممکن مي کند. کنترل از طريق رايانه اي صورت مي گيرد که ...

flywheel effect
اثر چرخ لنگر ~ توانايي مدار تشديد در حفظ بسامد نوسان خود هنگامي که پالسهاي کوتاه انرژي با فاز و بسامد ثابت به آن اعمال مي شود.

FM / AM
اف ام / اي ام ~ مدوله سازي دامنه ي يک حامل توسط زير حاملهايي که بسامدشان با سيگنالهاي اطلاعات مدوله شده است.

FM / AM multiplier
ضرب کننده ي اف ام / اي ام ~ ضرب کننده اي که انحراف بسامد آن از بسامد مياني حامل متناسب با يک متغير و دامنه ي آن متناسب با متغير ديگري است . حامل مدوله شده با دامنه و فرکانس سپس به طور متوالي مدوله زدايي اف ام و اي ام مي شود و خروجي نهايي متناسب با حاصلرضرب دو عامل متغير خواهد بود.

FM / FM
اف ام / اف ام ~ مدوله سازي بسامد يک حامل توسط زير حاملهايي که خود نيز به وسيله ي اطلاعات مورد ارسال مدوله سازي بسامدي شده اند .

FMLB
« افام ال بي» ~ مخفف first make/ last break ~ اشاره به ترتيب قطع و وصل اتصالات يک رابط اتصال .

FM / PM
اف ام / پي ام ~ مدوله سازي فاز يک حامل توسط زير حاملهايي که خود به وسيله ي اطلاعات مدوله سازي بسامد شده اند.

FM / PM telemetering
دورسنجي اف ام / پي ام ~ نوعي سيستم دروسنجي کهبا استفاده از زير حاملهاي بامد - مدوله شده ي متعدد فاز حامل « آر- اف» اصلي را مدوله مي کند.

f number
عدد« اف» ~ مشخصه اي از عدسي که از تقسيم فاصله ي کانوني آن به حداکثر قطر مؤثر عدسي به دست مي آيد.