front contact


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
اتصال جلو ~ اتصال ثابت از مجموعه اتصالهاي در حالت عادي باز يک رله .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت front contact معنی front contact معنی front contact به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک front contact در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
front end
بخش اول طبقه ي آخر ~ به تنظيمگر تلويزيون ،شامل يک يا چند طبقه ي تقويت «آر - اف» نوسانساز محلي ، و مخلوط کن به همراه تمام مدارهاي تنظيم کانال گفته مي شود.

front- end fabrication
ساخت مرحله ي اول پاياني ~ ساخت قطعات نيمرسانا تا مرحله ي تکميل و آزمايش پولکهاا. اين اصطلاح مترادف با فب پولک wafer fab است.

front loading
بارگذاري از جلو ~ گذاردن مواد يا اجناس در جلوي بلندگو براي تغيير امپدانس آکوستيکي و در نتيجه الگوي تابشي آن. نمونه ي متداول قرار دادن يک بوقي وارونه در جلو به منظور کاهش ابعاد دهانه اي است که از طريق آن انرژي آکوستيک شکل مي گيرد و در نتيجه الگوي تابش بسامد پايين اصلاح مي شود.

front porch
ايوان جلويي بخشب از سيگنال مخلوط تصوير که بين لبه ي بالا رونده ي پالس محور افقي و لبه ي بالا رونده ي پالس متناظر همزماني قرار دارد. در آستاندارد تلويزيوني امريکا ، طول زماني ايوان جلويي 1/27 ميکرومتر است.

F scope
« اف» نما ~ صفحه ي راداري که نمايش « اف» توليد مي کند.

Fuchs antenna
آنتن فخوس ~ نوعي تابشگر سيم بلند با تغذيه ي ولتاژ که يک سر آن بدون نياز به خط انتقال مستقيما ً به فرستنده يا واحد تنظيم وصل مي شود . براي ارسال يا دريافت بسامدهاي بالا يا « وي اچ اف» مناسب است.

fuel cell
پيل سوختي ~ سيستمي که با استفاده از سوختهاي غني از هيدورژن نظير هيدرازين ، کروزين ، يا گاز هيدروژن و اکسيژن انرژي شيميايي را مستقيماً به الکتريسيته تبديل مي کند. پيل شامل محفظه ي بسته اي حاوي الکتروليت ، معمولاً اسيد فسفريک ، است که بين الکترودهاي کاتد و آند قرار گرفته است .سوخت هيدروژني از منبع بي ...

full- bridge converter
مبدل پل کامل ~ مداري که به عنوان مبدل مستقيم کار مي کند. داراي يک مدار پل باچهار کليد ترانزيستوري است که سيم پيچ اوليه ي ترانسفورمر را تغذيه مي کند.

full break- in
ورود کامل [ کيو اس کا] ~ روشي در درايو آماتوري که امکان شنيدن سيگنالها دربين نويسه هاي رمزي را فراهم مي کند . اين کار باعث مي شود که دو درايو آماتور بتوانند بدون انتظار براي خاتمه ي کار فرستنده ،وارد ارتباط شوند.

full- duplex operation
کار تمام - دو سويه ~ حالتي از ارتباط راديويي يا سيمي که طي آن امکان ارسال هممزان اطلاعات بين دو نقطه و در دو جهت مخالف وجود دارد.