gunkiller


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تفنگ کش ~ يک تطبيق دهنده ~ که بين جاپايه و پايه ي لامپ تصوير رنگي قرار داده مي شود و به کمک آن مي توان هر يک از تفنگ هاي لامپ ( قرمز ، سبز و آبي ) و يا همه آنها را به صورت مستقل در هنگام تعمير يا تنظيم لامپ خاموش کرد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت gunkiller معنی gunkiller معنی gunkiller به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک gunkiller در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Gunn amplifier
تقويت کننده گان ~ تقويت کننده ي ريزموجي بر اساس ديودگان کهدر هنگام تغذيه توسط منبع ريزموج به صورت تقويت کننده مقاومت - منفي رفتار مي کند. در نتيجه توان بازتابيده بزگتر از توان آر -اف تابشي است . يک وسيله ي نامتقابل ، نظير چرخشگر فريتي ، موج تابشي را از موج بازتابيده ي تقويت شده جدا مي کند.

Gunn diode
ديودگان ~ قطعه نيمه رساناي دوسري که با استفاده از اثر گان نوسانهاي ريزموج ايجاد مي کنديا سيگنال ريزموج ورودي را تقويت مي کند . بسامد نوسان به زمان گذر حرزه ي بار بستگي دارد و مي تواند از 50 گيگاهرتز هم فراتر رود. عملکرد آن در مد زمان گذر است. اسن قطعه يک ديود الکترون - انتقال يافته محسوب مي شود.

Gunn effect
اثرگان ~ اثري که توسط ج.ب.گان در سال 1963 کشف شده است ؛ اگر يک ولتاژ ثابت و بيشتر از يک مقدار بحراني به اتصالهاي دو طرف قطعه کوچکي ازگاليم آرسنيد نوع N اعمال شود ، نوسان هاي ريزموج ايجاد خواهند شد. بسامدهاي توليد شده ، بسته به ابعاد قطعه و ساير عوامل بين 500 مگاهرتز تا بالاي 50 گيگاهرتز قرار دارند. ...

Gunn oscillator
نوسان سازگان ~ نوسان سازي که با استفاده از ديودگان بسامدهاي تا بالي 50 گيگاهرتز توليد مي کند. براي تأمين شرايط کاربردهايي نظير نوسان سازهاي محلي ، فرستنده هاي کم - توان و تجهيزات آزمايشگاهي ريزموج مي توان از تنظيم هاي مکانيکي ، ورکتور، يا YIG استفاده کرد.

guy wire
سيم مهار ~ سيمي که يک دکل يا برج را در وضعيت ايستاده نگه مي دارد .

gyrator
ژيراتور ~ وسيله اي که قطبيت سيگنال را در يک جهت انتشار وارونه مي کند اما در جهت ديگر چنين کاري را انجام نمي دهد . ژيراتور يک عنصر مداري دودهنه، غير فعال و خطي است که در يک جهت انتقال طول مؤثر آن به اندازه نصف طول موج بيش از جهت ديگر است. اين وسيله در انواع نوري و ريزموج وجود دارد.

gyator filter
فيلتر ژيراتوري ~ فيلتراي فعال با گزينندگي بالا که داراي ژيراتوري است که يک سر آن به خازن وصل مي شود به گونه اي که امپدانس ورودي آن القايي خواهد بود. اين القاگر مصنوعي را مي توان با يک خازن در مدار تنظيم به کار برد . ژيراتورهاي مورد استفاده در فيلترها را مي توان به شکل مدارهاي مجتمع يکپارچه ساخت.

gyrocompass
قطب نماي ژيروسکوپي ~ قطب نمايي که داراي ژيروسکوپي براي تعريف يک جهت مرجع است.

gyro fux-gate compass; flux-gate compass
قطب نماي شارياب ژيروسکوپي ؛ قطب نماي شارياب ~ قطب نمايي که در جهت افقي به وسيله ژيروسکوپ پايدار شده است و داراي شار-يابي است که مؤلفه افقي ميدان مغناطيسي زمين را حس مي کند. از آنجايي که قطب نما نسبت به هواپيما ثابت است در مقابل هر گونه تغيير مسير باتغيير جريان واکنش نسبت نشان مي دهد. اين جريان تقوي ...

gyrofrequency
بسامد ژيروسکوپي ~ بسامد طبيعي چرخش يک ذره باردار تحت تأثير ميدان مغناطيسي ثابت نظير ميدان مغناطيسي زمين .