helium -neon laser HeNe laser


اصطلاح
برق و الکترونیک
29 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
ليزر هليم - نئون ليزر ~ ليزر گازي -اتمي بر اساس ترکيب گازهاي هليم و نئون کاربرد نمونه ي آن قرائت برچسبهاي رمز ميله اي اجناس در محل پايانه هاي نقطه ي فروش [pos] است . معمولاً در سه طول موج متمايز 0/6328 ،1/15 ،3/39 ميکرومتر کار مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت helium -neon laser HeNe laser معنی helium -neon laser HeNe laser معنی helium -neon laser HeNe laser به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک helium -neon laser HeNe laser در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
helium spectrometer
طيف سنج هليمي ~ نوعي طيف سنج جرم کوچک که وجود در سيستمهاي خلأ را آشکار مي کند. براي تشخيص وجود نشت ،مقداري هليم به نقاط مشکوک در سطح بيروني سيستم افشانده مي شود و سپس با ملاحظه ي نشانگر خروجي طيف سنج نقطه ي دقيق ورود هليم تعيين مي شود .

helix
مارپيچ ~ پيچک سيمي تک لايه که يا دور يک استوانه پيچيده مي شود و يا سختي سيم به اندازه ي کافي است که شکل مارپيچي خود را حفظ مي کند.

helix recorder
ثبات مارپيچ ~ ثباتي که از پويش مارپيچي استفاده مي کند.

helix wave guide
موجبر مارپيچ ~ موجبري که از دورهاي نزديک به هم سيم عايق دار مسي ، که پوشش آن تلف کننده است ،تشکيل شده است .

half -wave rectifier
يکسوساز نيم موج ~ مداري که عمل يکسوسازي نيم موج را انجام مي دهد.

Hall coefficient
ضريب هال ~ ثابت تناسب در رابطه ي ميدان الکتريکي عرضي ( ميدان هال ) با حاصلضرب چگالي جريان و چگالي شار مغناطيسي در يک رساناي الکتريکي . علامت باربر اکثريت را مي توان از روي علامت ضريب هال تعيين کرد .

Hall constant
ثابت هال ~ ثابت تناسب در رابطه ي مربوط به سيستم حامل جريان در ميدان مغناطيسي . اين ثابت برابر است با ميدان الکتريکي عرضي ( ميدان هال) تقسيم بر حاصلضرب چگالي جريان و شدت ميدان مغناطيسي. از روي علامت ثابت هال مي توان علامت باربرهاي اکثريت را تشخيص داد.

Hall effect; Hall-effect voltage
اثر هال ~ اثر گالوانو مغناطيسي اي که طي آن در دو سر رساناي حامل جريان واقع در ميدان مغناطيسي که جهت آن عمود بر جهت عبور جريان است ، يک ولتاژ دي سي عرضي ظاهر مي شود . اين اثر مي تواند د فلزات ، بلورها ، و نيمرساناها رخ دهد. مقدار ولتاژ تخمين مستقيمي از تراکم باربرها در رسانا را مي دهد.

Hall-effect gaussmeter
گاؤس سنج اثر هال ~ نوعي گاؤس سنج که داراي يک تراديسنده ي اثر هال در دو سر يک جفت سيم انعطاف پذير است . با وارد کردن آن بين قطبهاي سک آهنربا مي توان شدت ميدان آن را اندازه گرفت . تغذيه ي تراديسنده توسط يک باتري يا منبع تغذيه دي سي صورت مي گيرد و به کمک يک ولت سنج درجه بندي شده مي توان ولتاژ متناسب ب ...

Hall-effect gyrator
ژيراتور اثر هال ~ نوعي ژيراتور که در آن اثر هال موجب وارونه شدن قطبيت سيگنال در موقع تعويض جاي ورودي و خروجي مي شود.