hookswitch


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
کليد قلاب ~ کليدي که مدار تلفن را به شبکه ي مشترک وصل مي کند. نام آن از تلفنهاي قديمي گرفته شده است که در آن کليد از طريق بلند کردن گيرنده و قرار دادن روي قلاب پهلوي گوشي فعال مي شد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت hookswitch معنی hookswitch معنی hookswitch به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک hookswitch در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
hookup
ويژه مجموعه ~ مجموعه اي از مدارها و دستگاهها براي حذف خاص .

hookup wire
سيم ويژه کار ~ سيم ميس قلع دار و عايق شده که به صورت يک لا يا افشان ساخته مي شود و در اتصالات مدارهاي کم توان به کار مي رود. اندازه آن بين 12 تا 32 در مقياس AWG ( اندازه نماي آميريکاي سيم) است.

hop
جهش ~ بازتاب يک موج راديويي از يون سپهر به زمين در هنگام حرکت از نقطه اي به نقطه ي ديگر . اين عبارت به صورتهاي مختلف نظير يک جهشي ، دو جهشي و چند جهشي بيان مي شود . تعداد جهشها را درجه ي بازتاب مي نامند.

horizon
افق محل پيوند ظاهري زمين و آسمان از ديد آنتن فرستنده . افق بخشي از سطح زمين را که موج مستقيم يک ايستگاه راديويي به آن مي رسد ، محدود مي کند.

horizon sensor
حسگر افق ~ يک قطعه زير قرمز غير فعال که با آشکارسازي ناپيوستگي گرمايي بين زمين و فضا ، يک مرجع محوري پايدار براي کنترل وضعيت يا جهت موشک يا ماهواره در فضا ايجاد مي کند. از ترميستور براي آشکارسازي زير قرمز استفاده مي شود .

horizontal amplifier
تقويت کننده ي افقي ~ تقويت کننده ي سيگنالهايي که باريکه الکتروني لامپ پرتو کاتدي را در جهت افقي منحرف مي کند.

horizontal blanking
محو افقي ~ محو تصوير تلويزيوني در مدت زمان برگشت .

horizontal blanking pulse; line- frequency blanking pulse
پالس محو افقي ؛ پالس محو بسامد خط ~ پالسي که جريان باريکه ي الکتروني لامپ تصوير را در مدت زمان برگشت قطع مي کند . اين پالس مستطيلي به شکل پاستونهايي روي سيگنال مخلوط تلويزيوني و در فاصله ي دو خط افقي ظاهر مي شود.

horizontal centerig control
کنترل تمرکز افقي ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيون يا نوسان نماي پرتو کاتدي ( اسيلوسکوپ) براي جا به جايي افقي تصوير در هر دو جهت .

horizontal convergence control
کنترل همگرايي افقي ~ پيچ کنترلي که دامنه ي ولتاژ همگرايي ديناميکي افقي در تلويزيونهاي را تنظيم مي کند.