instrument transformer


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ترانسفورمر ابزاري ~ ترانسفورمري که مقادير ولتاژ ، جريان ، يا فاز اوليه را با دقت کافي به مدار ثانويه منتقل مي کند به گونه اي که ابزار اندازه گيري مي تواند به جاي اوليه به ثانويه متصل شود . اين عمل بر اي کوچک کردن مقدار ولتاژ يا جريان ورودي به دستگاه اندازه گيري انجام مي شود . در ترانسفور مر جريان ، سيم پيچ اوليه در مسير مدار حامل جريان مورد نظر قرار داده مي شود . در تراتنسفور مر ولتاژ ، سيم پيچ اوليه دو سرمداري قرار ميگيرد که ولتاژ آن بايد اندازه گيري يا کنترل شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت instrument transformer معنی instrument transformer معنی instrument transformer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک instrument transformer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
insulated
عايق ، عايق شده ~ جدا شدن از ساير سطوح رسانا به وسيله ي ماده ي نارسانا .

insulated-gate bipolar transistor
ترانزيستور دو قطبي گيت - عايق ( آي جي بي تي ) ~ قطعه اي نيمه رسانا ، چهارلايه ، و پرتوان با ترکيبي از مشخصه هاي ماسفت توان و تريستور. در اين قطعه يک ترانزيستور ( پي ان پي ) به صورت زوج شبه دارلينگتون با يک ماسفت کانال ( ان ) بسته مي شود . يک جي فت داخلي نيز بيشتر ولتاژ را بر مي دارد و سبب مي شود ما ...

insulation
عايق ~ ماده اي با مقاومت الکتريکي بالا و مناسب براي مجزا سازي رساناها در کي مدار الکتريکي يا جلو گيري از اتصال آنها به هم .

insulation resistance
مقاومت عايق ~ مقاومت الکتريکي بين دورسانا که توسط يک ماده عايق از هم جدا شده اند.

integrted-circuit
بسته ي مدار مجتمع ~ قطعه ي نيمه رساناي يکپارچه اي با تعداد زيادي عناصر فعال (ديود و ترانزيستور )و غير فعال (مقاومت ، خازن و القاگر ) که به صورت مدار عمل مي کند .

integrated-circuit resistor
مقاومت مدار مجتمع ~ مقاومتي که در داخل يا روي يک بستر مدار مجتمع به عنوان بخشي از فرايند توليد ، ساخته مي شود . مقاومتهاي پوسه اي به روي سطح بستر نشانده مي شوند . مقاومتهاي نيمه رسانا بر اساس مقاومت ويژه ي حجمي ماده ي نيمه رسانا عمل مي کند و به شکلهاي حجمي ، نفوذي يا کاشت - يوني ساخته مي شوند .

integrated component
عنصر مجتمع ~ عنصري که در داخل بستر يک مدار مجتمع ساخته شده يا روي آن نشانده مي شود .

integrated device electronics
الکترونيک مجتمع با وسيله ( آي دي اي ) ~ واسط استانداردي براي سخت - ديسک گردانهاي رايانه اي به گونه اي که مدار هاي الکترونيکي کنتارل کننده بخشي از سخت ديسک بوده و ديگر نيازي به مدارها يا کارت تطبيق دهنده ي جداگانه نيست . اين امر منجر به افزايش آهنگ انتقال داده ها مي شود .

integrated injection logic
منطقل تزريق مجتمع ~ يک مدار منطقي رقمي که درآن حامل هاي اقليت ( حفره ها) در لايه ي N به وسيله ي يک پيوند PN با باياس مستقيم به نام تزريقگر توليد مي شوند . ترانزيستورهاي IL بر خلاف ترانزيستورهاي منطقي دو قطبي طوري سازماندهي مي شوند که به جاي آنکه وروديهاي متعدد از يک خروجي به دست آيد ، از يک ورودي چ ...

integrated optical circuit
مدار مجتمع نوري ( آي اس ) ~ نوعي مدار مجتمع که مي تواند در طول موجهاي نوري کار کند و عملياتي همچون ليزر ، مدوله سازي ، آشکار سازي نور ، قطع و وصل نوري و رسانش از طر يق تارهاي نوري را انجام دهد . گ