integrted-circuit


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
بسته ي مدار مجتمع ~ قطعه ي نيمه رساناي يکپارچه اي با تعداد زيادي عناصر فعال (ديود و ترانزيستور )و غير فعال (مقاومت ، خازن و القاگر ) که به صورت مدار عمل مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت integrted-circuit معنی integrted-circuit معنی integrted-circuit به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک integrted-circuit در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
integrated-circuit resistor
مقاومت مدار مجتمع ~ مقاومتي که در داخل يا روي يک بستر مدار مجتمع به عنوان بخشي از فرايند توليد ، ساخته مي شود . مقاومتهاي پوسه اي به روي سطح بستر نشانده مي شوند . مقاومتهاي نيمه رسانا بر اساس مقاومت ويژه ي حجمي ماده ي نيمه رسانا عمل مي کند و به شکلهاي حجمي ، نفوذي يا کاشت - يوني ساخته مي شوند .

integrated component
عنصر مجتمع ~ عنصري که در داخل بستر يک مدار مجتمع ساخته شده يا روي آن نشانده مي شود .

integrated device electronics
الکترونيک مجتمع با وسيله ( آي دي اي ) ~ واسط استانداردي براي سخت - ديسک گردانهاي رايانه اي به گونه اي که مدار هاي الکترونيکي کنتارل کننده بخشي از سخت ديسک بوده و ديگر نيازي به مدارها يا کارت تطبيق دهنده ي جداگانه نيست . اين امر منجر به افزايش آهنگ انتقال داده ها مي شود .

integrated injection logic
منطقل تزريق مجتمع ~ يک مدار منطقي رقمي که درآن حامل هاي اقليت ( حفره ها) در لايه ي N به وسيله ي يک پيوند PN با باياس مستقيم به نام تزريقگر توليد مي شوند . ترانزيستورهاي IL بر خلاف ترانزيستورهاي منطقي دو قطبي طوري سازماندهي مي شوند که به جاي آنکه وروديهاي متعدد از يک خروجي به دست آيد ، از يک ورودي چ ...

integrated optical circuit
مدار مجتمع نوري ( آي اس ) ~ نوعي مدار مجتمع که مي تواند در طول موجهاي نوري کار کند و عملياتي همچون ليزر ، مدوله سازي ، آشکار سازي نور ، قطع و وصل نوري و رسانش از طر يق تارهاي نوري را انجام دهد . گ

integrated optical device
وسيله ي نوري مجتمع ~ وسيله اي که در طول موجهاي نوري کار مي کند و مي توان آن را روي بسترهاي نيمه رساناي متداول براي ساخت مدارهاي مجتمع توليد کرد.

integrated optics
اپتيک مجتمع ، نور شناخت ~ مجتمع ~ اسفتاده از عناصري که به صورت همزمان روي يک بستر مشترک ساخته شده اند و به عنوان يک سيستم در وطل موجهاي نوري کار مي کنند . نمونه هاي آن عبارت اند از عناصر موجبر نوري ، ليزرهاي سطحي ، و سيستمهاي مخابرات نوري .

integrated Services Digital Network
شبکه ي رقمي خدمات مجتمع (آي اس دي ان ) ~ يک شبکه ي مخابراتي که در آن خدمات انتقال داده هاي رقمي و نيز ارتباطات صوتي از طريق شبکه ي تلفني هنگاني به مشترکان عرضه مي شود . در صورت استفاده از خطوط تلفني ويژه و سخت افزارها و نرم افزارهاي مخابراتي ، سرعت تبادل داده ها تا 128 کيلو بايت بر ثانيه مي رسد . ا ...

integrating accelerometer
شتاب سنج انتگرال گير ~ تراديسنده اي که با گرفتن آنتگرال زماني از شتاب اندازه گيري شده ، ميزان سرعت و يا مسافت را اندازه مي گيرد در صورت نصب اين وسيله در موشک ، مي توان ان را طوري تنظيم کرد که با رسيدن سرعت موشک به اندازه ي مطلوب ، جريان سرخت را قطع کند .

integrating circuit integrator
مدار آنتگرال گي ، مدار مجتمع ~ مداري قياسي که از سيگنال ورودي انتگرال مي گيرد . اين مدار در ساده ترين شکل خود از يک مقاومت ، خازن ، و کليد به صورت سري با منبع ولتاژ تشکيل مي شود . با بسته شدن کليد ، جريان در مدار جاري مي شود و سيگنال آنتگرال گيري شده به صورت ولتاژ خروجي در دو سر خازن اندازه گيري مي ...