Interational Telephone Satellite organization


اصطلاح
برق و الکترونیک
45 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
سازمان بين المللي تلفن ماهوراه اي [ اينتلست ] ~ سازماني بين المللي که شبکه ي سراسري مخابرات ماهواره اي ثابت و سيار را عمدتاً براي ارتباط نقطه به نقطه در دسترس قرار مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Interational Telephone Satellite organization معنی Interational Telephone Satellite organization معنی Interational Telephone Satellite organization به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Interational Telephone Satellite organization در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
international unit
واحد بين المللي ~ واحد پذيرفته شده ي بين المللي به عنوان استاندارد مجاز در فاصله ي بين سالهاي 1908 تا 1950.

Internet
اينترنت ~ مجموعه اي از شبکه هاي کامپيوتري به هم پيوسته در سراسر جهان که امزوه اشخاص عادي نيز مي توانند با تأمين پشتيبانيهاي سخت افزاري و نرم افزاري لازم از آن استفاده کنند.

Internet protocol
توافق نامه اينترنت ؛پروتکل اينترنت ~ قواعد حاکم بر بسته هاي اطلاعاتي که به صورت پيام در شبکه ي اينترنت ارسال مي شوند.

interphase tramsformer
ترانسفورمر بين فازي ~ نوعي اتوترانس يا مجموعه اي از رآکتورهاي الکتريکي با تزويج متقابل که در موقع عملکرد موازي دو يا چند يکسوساز پرتوان با موجکهاي ولتاژ ناهمفاز تشکيل مي شوند.

interpreter
مفسر؛مترجم ~ روال اجرايي در رايانه که در هر لحظه يک خط از برنامه ي نوشته شده به زبان سطح -بالا رابه رمز يا زبان ماشين ترجمه مي کند.

interrecord gap
شکاف بين ضبطي ~ فضاي بدون ضبط و باقيمانده بين مناطق ضبط شده روي نوار مغناطيسي که توقف يا شروع نوار را بدون خطاهاي خواندنيا ضبط ممکن مي سازد .

interrogator
پرسشگر ~ نوعي فرستنده ي راديويي ، راداري يا سونار که مجب ارائه پاسخ از سوي يک تراپاسخگر ( transponder ) مي شود به عنوان مثال ، در سيستمهاي کنترل رفت و آمد هوايي ( ATC ) ، به منظور شانسايي هواپيماي ظاهر شده روي صفحه ي راداري نشانگر نقشه ي موقعيت ( PPI ) ، يک سيگنال راديويي رمزي براي آن فرستاده و پاس ...

interrogator- responser
پرسشگر - پاسخگر ~ ترکيبي از يک فرستنده و يک گيرنده که پالسهاي پرسشگر را براي دستگاه راهنما يا نشانه زن راداري ارسال و پاسخها را دريافت مي کند و نمايش مي دهد .

interrupt
وقفه ~ قطع موقت کار عادي برنامه ي رايانه اي به وسيله ي مثلا ً يک سيگنال خاص .

interrupter
وقفه ده ، قطع کننده ~ وسيله ي الکتريکي ، الکترونيکي ، يا مکانيکي که با قطع متناوب جريان مستقيم آن را به شکل پالسي در مي آورد .