intrinsic semiconductor , l-type semiconductor


اصطلاح
برق و الکترونیک
46 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
نيمه رساناي ذاتي و نيمه رساناي نوع I ~ نيمه رسانايي که ويژگيهاي الکتريکي آن اساساً مخصوص بلور ايده آل خالص است . در شارش جريان آن الکترونها و حفره ها به تعداد تقريباً مساوي مشارکت دارند ف در نتيجه ماده نه نوع N ~ و نه نوع P ~ است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت intrinsic semiconductor , l-type semiconductor معنی intrinsic semiconductor , l-type semiconductor معنی intrinsic semiconductor , l-type semiconductor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک intrinsic semiconductor , l-type semiconductor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
intrinssic temperature range
گسترده ي دماي ذاتي ~ گستره ي دمايي که در آن تراکم حامل هاي يک نيمه رسانا به ميزان قابل توجهي مشابه با بلور ايده آل است .

intrusion alarm
اعلام خطر متجاور ، دزدگير ~ سيستم فوتو الکتريکي ، خازني ، الکتريکي ، آکوستيک يا انواع ديگر که حضور متجاوز را در نزيدکي يا داخل منطقه ي حفاظت شده از طريق آژير اعلام مي کند .

invar
اينوار ~ نام تجاري آلياژي از نيکل و آهن با حدود 0/36 نيکل طول آن در يک گستره ي دمايي وسيع اساساً ثابت مي ماند. در دياپازون ، چنگالهاي تنظيم و کاواکهاي ريزموج استفاده مي شود.

inverse conical-scan jamming
اخلال پويش - مخروطي وارون ~ نوعي روش جنگ الکترونيکي که طي آن بسامد چرخش پويشي رادار ردگير دشمن شناسايي و سيگنال برخوردي پس از مدوله سازي دامنه ي پالس بابهره ي وارون باز فرستاده مي شود و در نتيجه رادار دشمن سمن واقعي را گم خواهد کرد.

inverse current
جريان وارون ~ جريان حاصل از ولتاژ وارون يکسوساز تماسي يا قطعه ي نيمه رسانا.

inverse direction
جهت وارون ~ جهت مربوط به مقاومت بيشتر در يک يکسوساز که از الکترود مثبت به طرف الکترود منفي است. اين جهت وارون جهت رسانش است.

inverse electrode current
جريان وارون الکترود ~ جريان جاري شده در الکترود لامپ الکتروني در خلاف جهت واقعي. بنابراين براي جريان وارون آند، الکترونها از آند به طرف کاتد جاري مي شوند.

inverse- feedvack filter
پالايه ي پسخورد - وارون ~ پالايه ي تنظيم شده اي که به خروجي يک تقويت کننده با گزينندگي بالا و داراي پسخورد منفي متصل شده است. فيلتر طوري تنظيم شده است که براي بسامد تشديد مطلوب خروجي پسخورد - منفي صفر ايت اما با خارج شدن بسامد از اين مقدار خروجي به سرعت افزايش مي يابد و ضريب تقويت را کاهش مي دهد.

inverse function
تابع وارون ~ تابعي که از جا به جايي متغيرهاي وابسته و مستقل يک تابع معين يه دست مي آيد.

inverse limiter
محدود کننده وارون ~ محدود کننده اي که در گستره ي معيني از مقادير لحظه اي ورودي ، خروجي ثابتي را توليد و در خارج از آن به صورت خطي يا به شکل تابع تعريف شده اي از ورودي عمل مي کند. از اين مقدار براي حذف بخشهايي از سيگنالهاي خروجي مثلاً آثار مزاحم مربوط به همشنوايي استفاده مي شود.