leduc effect


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
اثر ( لدوک ) اگر ميدان الکترومغناطيسي به صورت عمود بر بردار شيب دماي يک رسانا وارد شود ، اختلاف دمايي توليد مي شود که بر هر دو جهت شيب دما و مديان مغناطيسي عمود است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت leduc effect معنی leduc effect معنی leduc effect به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک leduc effect در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
left - hand polarized wave , counter colockwise polarized wave
موج قطبيده ي چپگرد ، موج قطبيده ي پاد ساعتگرد ~ موج الکترومغناطيسي قطبيده ي ، عرضي ، و بيضوي که جهت چرخش بردار ميدان الکتريکي آن از ديد ناظري که در جهت انتشار ايستاده است ، در خلاف جهت عقربه هاي ساعت است .

left - hand rule , Fleming s rule
قاعده ي دست چپ ، قاعده ~ فلمينگ ~ 1. در يک سيسم حامل جريان اگر انگشتان دست چپ طوري دور سيم قرار گيرد که انگشت شست در جهت شار الکترونها باشد ، انگشتان ديگر جهت ميدان مغناطيسي توليد شده توسط سيم را نشان مي دهند . در حالت متداول که جهت جريان خلاف جهت حرکت الکترونها در نظر گرفته مي شود ، از دست راست اس ...

left - hand taper
مخروطي چپگرد ~ تغييرات مخروطي در مقاومت يک رئوستا يا پتانسيومتر به گونه اي که با نگاه از انتهاي محور آن ، مقاومت نيمه ~ پادساعتگرد آن ~ بيشتر از نيمه ي ساعتگرد است .

left - justify
ترازبندي از چپ ~ 1. تنظيم موقعيت چاپ نويسه ها روي صفحه به گونه اي که حاشيه ي چپ در يک خط قرار گيرد . 2. جابجايي محتويات ثبات به گونه اي که رقم سمت چپ يا با ارزشترين در موقعيت مشخصي واقع شود .

left signal
سيگنال چپ ~ در پخش يا ضبط استريو به خروجي ميکروفوني گفته مي شود که شدت ، زمان ، و مکان ~ صداهايي را دريافت مي کند که منشا آنها عمدتاً مربوط به ناحيه ي سمت چپ شنونده است .

left stereo channel
کانال استريوي چپ ~ بازتوليد الکتريکي سيگنال ~ چپ در سيستمهاي استريوي ضبط يا پخش ( اف ام ) .

length
طول ، درازا ~ 1. آن تعداد از واحد هاي داده ، معمولا رقم يا نويسه ، که به صورت همزمان در رايان قابل ذخيره يا پردازش است . 2. تاخير زماني داده ها در هنگام ارسال که معمولاً بر حسب ميرو ثانيه بيان مي شود . بنابر اين طول يک خط تاخير بر حسب ميکرو ثانيه بيان مي شود . بنابر اين طول يک خط تاخير بر حسب ميکرو ...

lens
عدسي ~ 1. ساختار فلزي ييا دي الکتريکي شفاف در برابر امواج راديويي که مي تواند با خم کردن امواج الگوي تابشي مطلوب را توليد کند . 2. يک يا چند قرص از جنس شيشه يا ساير مواد شفاف که به دقت تراش خورده اند و توانايي تمرکز پرتوهاي نور و ايجاد تصوير را دارند . 3. مجموعه اي از ارکترودها که با توليد ميدان ال ...

lens antenna
انتن عدسي دار ~ نوعي آنتن ريز موج با يک عدسي دي الکتريک در جلوي تابشگر دو قطبي يا بوقي آن که انرژي تابشي را در پرتو باريکي متمرکز مي کند . همچنين مي تواند انرژِ دريافت را روي دو قطبي يا برقي گيردنده متمرکز کند .

lenz s law , law of induced current
قانون ( لنز ) قانون جريان القايي ~ جريان ( القا شده در يک مدار در اثر حرکت در ميدان مغناطيسي باتغيير شار مغناطيسي آن ، با عامل به وجود آرونده ي خود ( حرکت يا تغيير شار ) مخالفت مي کند .